خبر فوری از احتمال جنگ ایران و اسرائیل امروز شنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۴ | اسرائیل بعد از شکست به دنبال...
خبر فوری از احتمال جنگ ایران و اسرائیل امروز شنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۴ را در این خبر بخوانید.
آیا ایران واقعاً در آستانه جنگ بزرگ است؟ ایراناینترنشنال با پمپاژ این تلقین و دادن تریبون به تجزیهطلبان و سلطنتطلبان، تلاش میکند سایه تهدید را بر سر ایران حفظ کرده و اهداف رژیم صهیونیستی را دنبال کند.
فارس نوشت، در روزهای اخیرِ پس از جنگ، بخش قابلتوجهی از تولیدات رسانهای فارسیزبان خارج از کشور و در صدر آنها ایراناینترنشنال بر بازنمایی مستمر وضعیت تهدید و جنگ علیه ایران متمرکز شدهاند؛ رویکردی که نتیجه آن، نگهداشتن جامعه در چرخهای از ترس مزمن و نوعی انفعال است. در واکنش به همین فضا، محمد منظرپور، تحلیلگر سیاسی مقیم آمریکا، در اظهاراتی، ضمن تأکید بر اینکه هیچ نشانه عینی از وقوع جنگ قریبالوقوع میان ایران و اسرائیل وجود ندارد، از تلاشهای رسانه ایراناینترنشنال برای روایت وضعیت جنگی ایران انتقاد کرده است.
منظرپور با اشاره به فاصله میان واقعیت میدانی و فضای رسانهای ساختهشده، از تصمیم این رسانه برای تشدید اضطراب عمومی مردم ایران سخن گفته و ادام میدهد: «هیچ نشانهای از وقوع جنگ جدید بین ایران و اسرائیل وجود ندارد. تنها جریان فعال در ایجاد جو تنش، رسانه جنگطلب اینترنشنال و همپیمانانش هستند که با اخبار اغراقآمیز و نمایش گوی بلورین، اضطراب روانی ایجاد میکنند.» او این سخنان را در ارتباط تصویری خود با رامین کامران، نویسنده و پژوهشگر مقیم فرانسه، مطرح میکند. کامران نیز در ادامه، با ارجاع به مفهوم «فلج ذهنی»، توضیح میدهد که هدف ایراناینترنشنال از پمپاژ مداوم اخبار جنگی، صرفاً ترساندن مخاطب نیست، بلکه ناتوانکردن ذهن او از تحلیل مستقل نیز هست. او در این باره میگوید: «اسرائیل پس از ضربه برقآسای ایران غافلگیر شد و جرأت حمله دوباره ندارد. با این حال، اینترنشنال همچنان نقش سخنگوی تلآویو را ایفا کرده و با دروغ و شبهه، ذهن مردم را پریشان میکند تا نتوانند ارزیابی درست داشته باشند. هدف این رسانه، عملیات روانی و فلج ذهنی جامعه است، نه گزارش واقعیت میدان.»
تلاش این رسانه برای ایجاد سایه سیاه از تهدید و جنگ بر سر ایران، تنها به مواردی که دو تحلیلگر به آن اشاره کردند محدود نمیشود. با نیمنگاهی به عناوین برنامههایی مانند «حرف آخر»، میتوان با واژگان و تعابیری مواجه شد که در نهایت بهدنبال القای این تلقی هستند که ایران در معرض فشار و تهدید نظامی اسرائیل و موساد قرار دارد؛ اما آنچه بهوضوح در این تولیدات دیده میشود، تصویری که در آن، ایران بهعنوان طرفی ضعیف، آسیبپذیر و منفعل در این تقابل نشان داده میشود.
آنچه در بررسی محتوای قسمتی از برنامه «حرف آخر» قابل مشاهده است، این است که پوریا زراعتی، مجری برنامه، مصمم است سفر دیپلماتیک بنیامین نتانیاهو را با عباراتی چون «بیبی نتانیاهو… محور سفرش جمهوری اسلامی است» و «هر وقت بیبی از آمریکا برگشت، اتفاق مهمی در منطقه رخ داد» به نشانهای از وقوع حتمی بحران تعبیر کند.این شیوه به الگویی که مکرراً در برنامه استفاده میشود بدل شده است؛ الگویی که مخاطب را از همان ابتدا در آستانه انتظار یک واقعه بزرگ قرار میدهد. با این حال، شکلگیری توقع جنگ در ذهن مخاطب به این سادگی نیست و به همین دلیل بارها در محتوای برنامه شاهد وعده و عید و موکول کردن ایجاد شرایط جنگ به آینده هستیم.
یا آن بخش از برنامه وقتی مجری به ردیفکردن پیدرپی اخبار و نامها، از لبنان و عراق و سوریه تا موساد، اقلیم کردستان، سامانههای پدافندی، پهپادها، پوتین، اوکراین و ونزوئلا میپردازد، مخاطب در معرض سیلی از دادههای پراکنده قرار میگیرد که در آن تنش مشهود است. انباشت این موقعیتهای تنش در ذهن مخاطب، بهجای روشنکردن تصویر منازعه، حس «گسترش همزمان بحران در چند جبهه» را القا میکند و در نتیجه، ذهنیتی از «وضعیت فوقالعاده»، «پایان نزدیک» و «انفجار قریبالوقوع» آن هم به دست آمریکا و رژیم صهیونیستی را شکل میدهد؛ این وضعیت بازنمایی شده بیش از آنکه حاصل تحلیل میدانی باشد، محصول مهندسی روایت است.
اما در این میان، انباشت خطی و نظامی این موقعیتها، بدون ارائه منبع معتبر یا سند عملیاتی برای این ادعاها، به ایراناینترنشنال این امکان را میدهد که خود را بهعنوان منبعی با دسترسی به اطلاعات سری معرفی کند. این رسانه برای موجه جلوهدادن دادهها و تفسیرهایش تنها به پیشگوییهای اختصاصی اکتفا نمیکند؛ بلکه با ارجاع مکرر به نامهایی چون دونالد ترامپ، موساد و پنتاگون، و همچنین رسانههایی مانند دیلیتلگراف و نیویورکتایمز، تلاش دارد تفسیرهای خود را معتبر و تحلیلهایش را رسمی و مبتنی بر منابع قدرت نشان دهد.
در نهایت، کشاندن مخاطب به وضعیت کرختی توأم با ترس و وحشت و تلاش برای فرار از شرایط فرضی جنگی، بخشی از سناریوی ایراناینترنشنال است که با تریبون دادن به تجزیهطلبان و کارشناسان سلطنتطلب، در تلاش است اجرایی کردن پروژه براندازی را بهعنوان راهکاری برای برونرفت از این شرایط مطرح کند.
صاحبان این رسانه، نگهداشتن سایه جنگ بر ایران را بازی دو سر برد میبینند؛ زیرا در هر حالت، چه جنگ رخ دهد و چه نه، آنها در راستای تأمین منافع اسرائیل عمل کردهاند. با این حال، آنچه در این میان اهمیت دارد و این بازی را نقش بر آب میکند، همانطور که در جنگ ۱۲ روزه ایران و رژیم صهیونیستی نیز اتفاق افتاد، بصیرت و درایت مردم ایران است.
نظر شما