مسکن حمایتی؛ از امید خانه‌دار شدن تا کابوس آوارگی ۵ ساله!

سرگردانی متقاضیان مسکن ملی ادامه دارد؛ طی دو ماه اخیر، اعتراضات گسترده‌ای در شهرهای مختلف ایران به تعویق چندین ساله تحویل واحدهای این طرح حمایتی برگزار شده است. از وعده خانه‌دار شدن تا فشار قسط‌های سنگین و اجاره‌نشینی، متقاضیان این طرح‌ها با چالش‌های جدی روبه‌رو هستند.

مسکن حمایتی؛ از امید خانه‌دار شدن تا کابوس آوارگی ۵ ساله!
صفحه اقتصاد -

طرح‌های مسکن حمایتی که روزی با هدف خانه‌دار کردن افراد کم‌درآمد راه‌اندازی شده بودند، اکنون به چالش بزرگی برای متقاضیان تبدیل شده است. «مسکن ملی» که نامی آشنا برای بسیاری از مردم ایران است، حالا از سوی متقاضیانش به «باتلاق ملی» شهرت پیدا کرده است. در همین راستا، در تاریخ ۱۴ مهرماه، گروهی از متقاضیان طرح مسکن ملی سراج کرمانشاه با تجمع مقابل استانداری، نارضایتی خود را از پنج سال انتظار بی‌پایان برای تحقق وعده‌های مسکنی ابراز کردند. این تجمع‌کنندگان که خود را «زیان‌دیدگان مسکن ملی» نامیده‌اند، با پرسشی جدی از مسئولان خواستار شفافیت شدند: تا چه زمانی باید علاوه بر پرداخت اجاره‌بها، با تورم سنگین دست‌وپنجه نرم کنند و اقساط سنگین این طرح را بپردازند؟

گسترش اعتراضات؛ تجمع در شهرهای مختلف

ایلنا نوشت، این موضوع تنها به کرمانشاه محدود نمی‌شود. طی دو ماه اخیر، بیش از ۱۰ تجمع مشابه در شهرهای مختلفی همچون فسا، یزد، پرند، پردیس، زنجان، کاشان، اصفهان و چهارمحال بختیاری گزارش شده است. اما حقیقت اینجاست که تعداد افرادی که با امید خانه‌دار شدن در این طرح‌ها شرکت کردند اما هنوز هیچ نتیجه‌ای نگرفته‌اند، بسیار بیشتر از این تجمعات رسانه‌ای‌شده است. این افراد تمام پس‌انداز خود را به عنوان آورده اولیه صرف کردند و حالا نه‌تنها خانه‌ای ندارند بلکه حتی سرمایه‌ اولیه‌ای هم برای جایگزینی ندارند.

اگر به جای شرکت در طرح، طلا خریده بودم...

«مسعود»، افسر بازنشسته نیروی انتظامی، نمونه‌ای است از افرادی که تجربه تلخی از شرکت در این طرح دارند. او در ابتدای سال ۹۹ با معرفی‌نامه‌ای برای دریافت یک واحد آپارتمان در شهر جدید پردیس در یکی از این طرح‌های حمایتی شرکت کرد. در ابتدا، این معرفی‌نامه را مانند کلیدی طلایی می‌دید اما حالا بعد از پنج سال، از آن به عنوان منبع بدبختی خود یاد می‌کند. مسعود می‌گوید: «ای کاش این معرفی‌نامه را نمی‌گرفتم و مشمول این حمایت دولتی نمی‌شدم!»

مسعود همان سالِ ۹۹، تمام پس‌انداز زندگی خود را که شامل پاداش پایان خدمت و فروش طلاها بود، جمع‌آوری کرد و مبلغ ۲۳۰ میلیون تومان را به حساب شرکت عمران پردیس واریز کرد. حالا بعد از گذشت پنج سال، او نه خانه‌ای دریافت کرده و نه امیدی به آینده دارد. در طی این مدت، مجبور به پرداخت چهار چک ۱۳۳ میلیون تومانی شده و مبلغ کلی پرداختی‌اش به ۵۳۵ میلیون تومان می‌رسد، اما همچنان از خانه خبری نیست!

سردرگمی بین پیمانکار و مسئولان دولتی

این بازنشسته می‌گوید: «سال‌هاست با نامه‌هایی که در دست دارم، به مسئولان مراجعه می‌کنم اما تنها وعده می‌دهند که پروژه به زودی تکمیل خواهد شد. در عمل اما، هیچ پیشرفتی نمی‌بینیم؛ حتی یک آجر روی آجر نگذاشته‌اند!»

مسعود و دیگر متقاضیان، بین مسئولان دولتی و پیمانکاران سردرگم شده‌اند. به آن‌ها توصیه شده از پیمانکار شکایت کنند تا کار پیش برود. اما این پیمانکار نیز بهانه‌ای جدید مطرح می‌کند: «پولی دریافت نکرده‌ام که پروژه را به پایان برسانم!» این وضعیت، متقاضیان را در یک چرخه بی‌پایان گیر انداخته است که معلوم نیست پایانش چه خواهد شد.

حسرتی به نام سرمایه از دست‌رفته

مسعود با اشاره به اینکه ارزش سرمایه‌اش طی پنج سال گذشته کاهش یافته، چنین می‌گوید: «سال ۹۹ طلاهایم را گرمی حدود ۸۰۰ هزار تومان فروختم و اکنون قیمت هر گرم طلا بین ۱۰ تا ۱۱ میلیون تومان است. اگر طلاهایم را نفروخته بودم و پاداش پایان خدمتم را نیز به طلا تبدیل می‌کردم، امروز می‌توانستم خانه‌ای مناسب بخرم!»

او دائم این معادله دردآور را تکرار می‌کند که اگر سرمایه اولیه مسکن حمایتی را در سال ۹۹ به طلا می‌خرید، اکنون بیش از ۳ میلیارد تومان ارزش داشت و بدون دغدغه، خانه‌ای در تهران می‌خرید. اما اکنون، او خود را یک زیان‌دیده می‌بیند؛ برگه‌های شکایت و نامه‌های اعتراضی، تنها دارایی باقی‌مانده‌اش هستند.

مشکلات پایان‌ناپذیر مسکن حمایتی

بر اساس اصل ۳۱ قانون اساسی ایران، «داشتن مسکن متناسب با نیاز، حق هر فرد و خانواده ایرانی است» و دولت موظف است زمینه تحقق این امر را فراهم کند. این اصل قانونی پایه طرح‌های حمایتی مسکن بوده اما آنچنان‌که باید نتوانسته مشکلات اقشار کم‌درآمد را حل کند. طرح‌های حمایتی مسکن طی سال‌های گذشته با نام‌های مختلف اجرا شده‌اند، اما همیشه مشکلات جدی در مسیر تحقق اهدافشان وجود داشته است.

از جمله این مشکلات، تأخیر چندساله در تحویل خانه‌ها و دریافت هزینه‌هایی بیشتر از توافق اولیه به بهانه تورم و افزایش قیمت مصالح بوده است. گاهی این وضعیت به حدی پیچیده می‌شود که متقاضیان تصمیم می‌گیرند امتیاز خود را بفروشند و از مشکلات و سرگردانی‌های ناشی از شرکت در این طرح‌ها خلاص شوند.

تبدیل امید به کابوس!

کسانی که در این طرح‌ها شرکت کرده‌اند، احتمالا بارها به این فکر افتاده‌اند که اگر پس‌اندازشان را در جایی دیگر سرمایه‌گذاری می‌کردند، ارزش دارایی‌شان حفظ می‌شد و امروز وضعیتشان بهتر بود. حالا اما، علاوه بر پرداخت اجاره، باید اقساط وام خانه‌های به‌ظاهر حمایتی را نیز بپردازند، خانه‌هایی که هیچ‌وقت به آن‌ها تحویل داده نشده است.

این وضعیتی است که بسیاری از متقاضیان مسکن ملی با آن دست‌وپنجه نرم می‌کنند. آن‌ها حالا «مسکن ملی» را نه به عنوان یک طرح حمایتی، بلکه به عنوان یک «باتلاق ملی» می‌شناسند، باتلاقی که سرمایه‌هایشان را بلعیده و آینده‌ای تاریک برایشان رقم زده است.

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه