تربیتی ژرف در پرتو حکمت و ایمان: واکاوی اهمیت تربیت کودک از منظر فلسفه و دین
در سپهر پهناور هستی، انسان به مثابه گوهر تابناک آن، سفری پرمغز را آغاز میکند.
در سپهر پهناور هستی، انسان به مثابه گوهر تابناک آن، سفری پرمغز را آغاز میکند. این سفر، از نخستین لحظات حیات در آغوش مادر، تا گذر از مراحل گوناگون طفولیت، نوجوانی و جوانی، و نهایتا رسیدن به قله کمال و تعالی، همواره نیازمند هدایت و رهنمونی است. در این میان، تربیت به مثابه قطبنمای این مسیر پرپیچ و خم، نقشی اساسی ایفا میکند و جهتدهنده گامهای انسان در مسیر سعادت و نیکبختی خواهد بود.
در حکمت عملی، تربیت به مثابه فنّی ظریف و دقیق مورد توجه قرار میگیرد که نیازمند آگاهی عمیق از فلسفه وجود انسان، ماهیت نفس او و قوای گوناگون آن است. مربی با اتکا به این دانش، با ظرافت و درایت، بذرهای نیکو را در جان کودک میکارد و با صبر و حوصله، شاهد شکوفایی آنها در بوستان وجود او خواهد بود.
ترکیب حکمت فلسفی، ظرافت حکمت عملی و عمق آموزههای دینی، منظومهای ژرف و پرمغز را در زمینه تربیت کودک رقم میزند. مربی با اتکا به این منظومه، میتواند راهی روشن و نورانی را پیش روی کودک بگستراند و او را در مسیر تعالی و کمال رهنمون کند.
به عنوان مثال، مفهوم فطرت در تربیت دینی از اهمیتی اساسی برخوردار است. بر اساس این مفهوم، هر انسانی در ذات خود گرایش به فطرت الهی و میل به خیر و سعادت دارد. مربی با شناخت این فطرت و پرورش آن، میتواند زمینه را برای شکوفایی استعدادهای الهی در کودک فراهم کند.
در نهایت، تربیت کودک از منظر فلسفه و دین، دریچهای به سوی دنیایی ژرف و پرمغز میگشاید که در آن، انسان در مسیر تعالی و کمال گام برمیدارد و به سرمنزل مقصود نهایی خود، یعنی قرب الهی، رهنمون میشود.
نویسنده: یوسف پور جم، پژوهشگر و نویسنده
نظر شما