یادداشت اختصاصی از حامد کاظم زاده خویی
چگونه رسانهها مقصد میسازند و ذهن گردشگران را هدایت میکنند؟
توریسم رسانهای؛ سفرهایی از دل تصویر تا واقعیت
توریسم رسانهای پدیدهای فراتر از سفر است. این نوع گردشگری، حاصل تلاقی روایت، تصویر و میل انسانی به تجربهی مکانهاییست که پیشتر در ذهنمان ساخته شدهاند.

در روزگار ما، رسانهها دیگر فقط روایتگر جهان نیستند؛ بلکه خود، جهانسازند. آنها نهتنها مکانها را به تصویر میکشند، بلکه آن تصویرها را به رؤیا بدل میکنند و رؤیاها را به مقصد سفر. اینجاست که پدیدهای بهنام توریسم رسانهای (Media Tourism) یا گردشگری مبتنی بر بازنمایی رسانهای وارد میدان میشود؛ مفهومی که در آن، مردم به سفر میروند نه فقط برای دیدن یک مکان، بلکه برای تجربهی چیزی که پیشتر در قاب یک فیلم، سریال، مستند، یا حتی پست اینستاگرامی دیدهاند.
رسانه؛ نقشهنگار جدید مسیرهای سفر
پیشتر، کتابهای راهنما و نقلقول دوستان، راهنمای سفرهایمان بودند. اما امروز، یک تصویر جذاب در اینستاگرام یا صحنهای ماندگار از یک فیلم، میتواند ما را ترغیب کند تا کولهبار ببندیم و راهی سفری شویم که در ذهنمان ساخته شده است. رسانهها – چه سنتی مانند تلویزیون و سینما، چه نوین مانند شبکههای اجتماعی – اکنون نقشههای جدیدی برای گردشگری ترسیم میکنند.
در این فرآیند، تصویرها فقط بازتاب واقعیت نیستند، بلکه واقعیتساز میشوند؛ آنگونه که سریال «بازی تاج و تخت» شهر دوبروونیک کرواسی را به مقصدی جهانی بدل کرد یا مستند «سیاره زمین» موجی از طبیعتگردی را در سراسر جهان برانگیخت.
اینستاگرام و یوتیوب؛ پلتفرمهایی برای الهام سفر
پدیدهای که در سالهای اخیر بهشدت رشد کرده، تأثیر محتوای تولیدشده توسط کاربران (UGC) در انتخاب مقاصد گردشگری است. گردشگران، تجربهی سفر خود را در قالب ویدئو، تصویر و روایتهای شخصی منتشر میکنند و این محتواها، دیگران را به سفر ترغیب میکند. این تأثیرگذاری دوسویه، توریسم رسانهای را از سطح رسانههای رسمی به فضای مردمی و اجتماعی گسترش داده است.
یک ولاگر (Vlogger) با ویدئویی از سفر به یک روستای بکر در آذربایجان غربی، میتواند موجی از گردشگران داخلی و خارجی را به آنجا روانه کند. یا یک فودبلاگر، با معرفی غذای سنتی شهری کوچک، باعث رونق اقتصادی و فرهنگی آن منطقه شود.
چالشها و فرصتها؛ رسانه، تیغی دو لبه
توریسم رسانهای، فرصتهای متعددی بههمراه دارد؛ از رونق اقتصادی و اشتغالزایی گرفته تا افزایش شناخت فرهنگی و اعتبار بینالمللی. اما این مسیر، بیچالش هم نیست. افزایش بیرویه گردشگران، ممکن است باعث تخریب زیستمحیطی، تحریف فرهنگ بومی و تجاریسازی افراطی فضاهای تاریخی شود. از این رو، سیاستگذاران و برنامهریزان حوزه گردشگری باید با نگاهی بلندمدت و فرهنگی، این نوع از توریسم را هوشمندانه مدیریت کنند.
ایران و ظرفیتهای مغفول مانده
در ایران نیز ظرفیتهای بینظیری برای توسعهی توریسم رسانهای وجود دارد؛ از بناهای تاریخی و طبیعی گرفته تا تنوع فرهنگی و اقلیمی. با این حال، تاکنون استفادهی سازمانیافتهای از این ظرفیتها نشده است. عدم روایتگری جذاب در رسانههای داخلی، ضعف در تولید محتوای دیجیتال و نبود استراتژی رسانهای برای گردشگری، مانع بهرهبرداری از این فرصت شده است.
در مقابل، برخی تولیدات موفق مانند سریال «شهرزاد» یا مستندهای طبیعت در تلویزیون نشان دادند که چگونه بازنمایی رسانهای صحیح میتواند ذهن مخاطب را برای سفر آماده کند. آیندهی گردشگری در ایران، در گرو تولید روایتهای تازه، چندرسانهای، بومی و بینالمللی است.
نتیجهگیری:
توریسم رسانهای پدیدهای فراتر از سفر است. این نوع گردشگری، حاصل تلاقی روایت، تصویر و میل انسانی به تجربهی مکانهاییست که پیشتر در ذهنمان ساخته شدهاند. در جهانی که هر قاب میتواند الهامبخش یک سفر باشد، کشورهایی موفقاند که روایتهای شنیدنی، تصویرهای دیدنی و رسانههای اثرگذار داشته باشند.
جهانِ آینده را نه مرزها، که رسانهها تعریف خواهند کرد.
توریسم رسانهای یعنی سفر از صفحهی نمایش تا سطرهای خاطره.
نظر شما