صفحه اقتصاد بررسی می کند:

بیوگرافی محمدرحیم متقی ایروانی موسس کفش ملی

در این مطلب از صفحه اقتصاد به توضیحاتی درباره اینکه محمدرحیم متقی ایروانی موسس کفش ملی که بود؟ خواهیم پرداخت.

بیوگرافی محمدرحیم متقی ایروانی موسس کفش ملی

در این مطلب از صفحه اقتصاد به توضیحاتی درباره اینکه محمدرحیم متقی ایروانی موسس کفش ملی که بود؟ خواهیم پرداخت.
محمدرحیم متقی ایروانی (۲۱ بهمن ۱۲۹۹ در شیراز - ۱۲ اسفند ۱۳۸۴ در لندن) کارآفرین و سرمایه‌دار ایرانی، و بنیان‌گذار کفش ملی بود.
او گروه صنعتی ملی را که در اسفند ۱۳۳۰ بنا نهاده بود، با تقریباً ۱۰ هزار کارمند و کارگر و تولید ۲۵٬۰۹۸٬۰۰۰ جفت کفش در سال ۱۳۵۶، به یکی از موفق‌ترین گروه‌های صنعتی ایران در قرن بیستم تبدیل کرد. زمینه تاریخی این موفقیت با رویگردانی استراتژیک از دولتفرمایی اقتصاد ملی و بازرگانی خارجی در سال‌های باثبات پس از جنگ جهانی دوم فراهم آمد.

ایروانی، طی سال‌های ۱۳۳۵ تا ۱۳۵۷ بیش از ۵۰ شرکت تأسیس کرد و برای کارگرانش خانه‌های سازمانی ساخت و سرویس رایگان ایاب و ذهاب در نظر گرفت. کسب و کار او توسعه پیدا کرد و در سال ۱۳۵۷ کفش ملی و مجموعه شرکت‌های وابسته به محمدرحیم متقی ایروانی، در جریان مصادره‌های ابتدای انقلاب، مصادره شد و به دلایل ضعف مدیریت و واگذار نکردن آن به بخش خصوصی ۴ میلیارد و هشتصد میلیون تومان آن زمان ضرر داد. ایروانی پس از انقلاب به آمریکا رفت و کودکان تحت نظرش، که آن زمان ۱۴ تا ۱۶ ساله شده بودند را هم، با هزینهٔ خود به خارج از کشور برد و در آنجا کارخانهٔ چرمسازی بوستون را تأسیس کرد و باز هم کفش تولید کرد.

او در سال ۱۳۲۴ در رشته حقوق قضایی از دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شده بود. آنچه را که ایروانی در شرایط مناسب تاریخی با حقوقدانی، نیازشناسی و بازارشناسی ساخته بود پس از انقلاب ایران (۱۳۵۷) مصادره و به تملک دولت درآمد.

او پس از کشته شدن برادرش محمدرضا، در ۶ مرداد ۱۳۵۹ با شعار «به گذشته فکر نکنید فقط به آینده بیندیشید» با همسرش زینت، از آلمان به کانادا و سپس به آمریکا رفت.

اینبار بر اساس آنچه سی سال پیشتر در مهرآباد تهران و اسماعیل‌آباد کرج ساخته بود از سال ۱۹۸۱ در حوالی شهر آتلانتا در ایالت جورجیا «پارک صنعتی کامن ولث» و صنایع جورجیا و کارخانجات کفش اوکاباشی را با مشارکت شرکت‌های ایتالیایی و ژاپنی که در ایران با او همکاری داشتند بنیان نهاد.

ایروانی پس از انقلاب و مصادره شرکت کفش ملّی ابتدا کارخانه کفش و چرمسازی را در بوستون آمریکا تأسیس کرد و سپس در قاهره کارخانه کفش استاندارد را تأسیس کرد.

رحیم ایروانی سرانجام در ۱۲ اسفند ۱۳۸۴ بعد از یک روز کامل کاری درگذشت.

زندگینامه

رحیم ایروانی در سال ۱۳۴۳ شرکتی به نام شرکت کانون مشاوره اقتصادی را به منظور تربیت و پرورش ۲۲ کودک دوماهه تا ۲ساله تأسیس کرد تا در آینده این کودکان از مدیران بنگاه‌های صنعتی او بشنود. قرار بر این شد قسمت عمده بودجه کانون به مصارف تحصیلی این اطفال برسد و لوازم خوراک پوشاک و وسایل زندگی ساده و کم خرج باشد. همچنین هیچ‌کدام از این اطفال نیز پس از رسیدن به سن ۱۸ سالگی هیچ تعهدی نسبت به کانون ندارند و مختارند که هرجور که خواستند در اجتماع زندگی کنند. فقط انتظار مؤسسه این است که نسبت به تحصیل جدی باشند و تمسک به دین اسلام و حسن اخلاق را پیشه خود سازند. با وقوع انقلاب اسلامی ایروانی این کودکان را که آن زمان ۱۴ تا ۱۶ ساله بودند با خود به خارج از کشور برد.

محمدرحیم متقی ایروانی، بنیانگذار کفش ملی

محمدرحیم متقی ایروانی گروه صنعتی ملی را در اسفند ۱۳۳۰ بنا نهاده، با تقریباً ۱۰ هزار کارمند و کارگر و تولید ۲۵،۰۹۸،۰۰۰ جفت کفش در سال ۱۳۵۶، به یکی از موفق‌ترین گروههای صنعتی ایران در قرن بیستم مبدل شد.

حدود یک دهه بعد از آن که تجار تهران به رهبری حاج‌محمد حسن امین الضرب ،مجلس وکلای تجار (اتاق بازرگانی فعلی)را برای حفاظت از منافع خویش در برابر رقبای خارجی و فساد داخلی تاسیس کردند، محمدرحیم متقی ایروانی (در ۲۱ بهمن ماه ۱۲۹۹) در خانواده‌ای تاجر پیشه در محله مشیر شیراز به‌دنیا آمد.

همچنین اولین کسی بود که تعدادی پمپ دستی به شیراز آورد و همین امر باعث شد مردم چاه های بیشتری حفر کردند. پدرش میرزاکاظم بود که دو زنش قبل از مادر رحیم فوت شده بودند. وی بیش از ۲۰سال با همسرش نزهت الزمان پارسا، اختلاف سن داشت. پدر و عموی رحیم نیز با اتکا به سرمایه خود و نیز ارثیه زنان شان به زمین داری، تجارت و در تعدادی از فعالیت های اقتصادی مشارکت داشتند.

پدر رحیم در شیراز تجارتخانه ای داشت که به واردات چای، قماش و تریاک می پرداخت. رحیم فرزند بزرگ خانواده بود که مادرش را هنگام تولد فرزند چهارمش در سن شش سالگی از دست داد. بعد از این زمان پدر ازدواج دیگری نکرد. عموی رحیم، عبدالرحمن، که با خاله رحیم حشمت الزمان پارسا ازدواج کرده بود به پرورش محمدرضا و سرپرستی محمدرحیم و محمدکریم پرداختند درحالی که فرزندی نداشتند. محمدکاظم، در ۱۹آذرماه۱۳۲۴ درگذشت. رحیم با برادرانش ارتباط کاری نداشت و هرکدام به طور مستقل کار کردند. محمدکریم مانند رحیم برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت، اما به تحصیل ادامه نداد و در آنجا درگذشت. اما محمدرضا که مردی دست ودلباز بود زندگی خود را بیشتر از راه فروش اموال به ارث رسیده گذراند.

رحیم از کودکی در تجارتخانه شان کارهای مختلفی از جمله جاروب کردن و کارهای مرسوله پستی را انجام می داد. رحیم بعد از اتمام دوره دبستان در مدرسه باقریه، برای یادگیری زبان انگلیسی در ۱۲سالگی به کالج ستیوارت اصفهان رفت که تحت اداره هیات مرسلین کلیسایی انگستان قرار داشت. این انتخاب نشان می دهد که خانواده اش به اهمیت آموزش مدرن توجه داشتند، همین رویکرد در سراسر زندگی ایروانی نسبت به مدرنیسم حاکم بود.

آموخته های او درکالج، بر خصوصیات اخلاقی و مدیریتی اش تاثیر داشت. بعد از کالج اصفهان به دبیرستان شاپور شیراز رفت. رحیم در سال۱۳۲۰ دبیرستان را در رشته ادبی به پایان رساند. قبل از قبولی در دانشکده حقوق بدون اطلاع پدر به آبادان رفت و مدتی در شرکت نفت آبادان کار کرد. رحیم در سال های ۱۳۲۱ الی ۱۳۲۴ در دانشکده حقوق، علوم سیاسی و اقتصادی دانشگاه تهران، در رشته قضایی ادامه تحصیل داد. از اساتیدش برخی مثل شیخ محمد سنگلجی، سیدحسن امامی، احمد متین دفتری، پیرنیا، مصباح زاده، سیدعلی شایگان، کریم سنجابی و عبدالله معظمی نقش مهمی در فعالیت های فکری، سیاسی و اجتماعی دهه۳۰ ایفا کردند. دانشجویان در سال اول و دوم درس های عمومی و در سال سوم دروس مربوط به رشته خود را می خواندند.

در دوران دانشجویی فعالیت مطبوعاتی نیز داشت. صاحب امتیاز نشریه آئین دانشجویان، محمدتقی مقتدری بود اما نشریه توسط رحیم متقی ایروانی و عباس اردوبادی اداره می شد و دفتر آن در اتاق رحیم در باشگاه دانشگاه قرار داشت. مطالبی از سیدعلی شایگان در باب ملیت، داستانی از جلال آل احمد، مقاله ای از رحیم ایروانی در باب مسائل دانشگاه و دانشجویان، یادداشت جوابیه ای از دکتر مصدق در پاسخ سوال حقوقی ایروانی، مقاله ای از عباس اردوبادی در باب برنامه ریزی اقتصادی، سوالاتی در باب سیاست پولی از ابوالحسن ابتهاج بخشی از مقالات آئین دانشجویان بود. بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه به آبادان رفت و در حدود ۶ماه به استخدام دادگستری درآمد. بعد از آن با گرفتن پروانه وکالت چند ماه به کار وکالت نیز پرداخت همچنین مدتی در بانک کار کرد. در شهریور۱۳۲۵ از طریق قاهره به نیویورک رفت. در دانشگاه مریلند توسط عباس اردوبادی دوست زمان دانشکده حقوق، برای دوره دکتری ثبت نام کرد، اما به تحصیل ادامه نداد و به ایران برگشت. گویا فهمیده بود که دوره دکتری ممکن است خیلی طولانی شود. هنگام بازگشت بعد از چندروز اقامت در بیروت و بغداد به تهران برگشت.

رحیم در همین زمان ها به فکر ازدواج افتاد. به توصیه پدرش گوش کرد که می گفت همسرت را از خانواده تجار باهوش، زیبا و مسلمان انتخاب کن. در اثر تدریس زبان انگلیسی در دبیرستان مهرآئین شیراز، (تنها دبیرستان هیات مرسلین کلیسایی انگلستان در شیراز) با خانم الا جرالد مدیر دبیرستان خواسته خود را در میان گذاشت، الا نیز زینت منتخب را که دانش آموز شاگرد اول آن دبیرستان بود و ویژگی های موردنظر او را داشت پیشنهاد کرد. زینت دختر حاج فرج منتخب رئیس اتاق تجار شیراز بود. رحیم در دیدار اول به زینت گفته بود: من روشی در زندگی دارم?که در خدمت مادرزنم باشم. اصرارهای رحیم درنهایت تصمیم حاج فرج منتخب را تغییر داد و آن دو در ۴تیرماه۱۳۲۷ به عقد یکدیگر درآمدند.

از خدمت نظام وظیفه معاف شد. اولین فرزندشان نزهت در ۱۲شهریورماه۱۳۲۸ به دنیا آمد. در همین سال رحیم با کمک تعدادی از تجار، با خرید دستگاه تولید برق، کارخانه برق فسا را تاسیس کرد و سرمایه آن را بین شرکا تقسیم و به فروش رساند. همچنین در این سال ها رحیم پاساژ استاندارد را که شامل تعدادی مغازه و یک سینما بود با طراحی نوآورانه ای در خیابان زند شیراز ساخت. زمین این ملک وراثتی موجب اختلاف بین او و پسر عمویش شفیع ایروانی بود. بعدها سینما مترو را از شاهرخ گلستان اجاره و مدیریت می کرد. بازار کوچک شیراز، در دوره تمرکزگرایی پایتخت جذابیتی برای او نداشت.

به همین دلیل، دو سال پس از ازدواج، مرکز فعالیت اقتصادی اش را به تهران منتقل کرد. اولین تجارتخانه خود را در سرای محمدی در سبزه میدان بازار تهران با نام شرکت سهامی باتا و شرکت استاندارد به منظور صادرات کتیرا، مواد روغنی، مغز گردو، آنقوزه و پنبه و در مقابل چتائی، کفش، چتر، گونی و گالش از چکسلواکی وارد می کرد. با استخدام دو انگلیسی کار صادرات و واردات را در تابستان۱۳۳۰ آغاز کرد. بعد از آن زمینی در چهارراه گلوبندک خرید و پاساژ استاندارد را با دو راه ورود و خروج در خیابان خیام ساخت.در این سال ها، عمده کفش های تولید داخلی در کارگاه های محلی و سنتی تنها گیوه، نعلین و… بود. مردم روزبه روز نیاز به انواع کفش داشتند که عموما از خارج وارد می شد. رحیم پیشنهاد اولیه تاسیس کارخانه کفش را به توماس باتا داد، که در آن موقع نمایندگی فروش او را داشت. اما باتا به سبب ملی شدن کارخانجاتش در اروپای شرقی نپذیرفت. مصرف گالش در جامعه اکثرا روستایی ایران تقاضای زیادی داشت. این نوع کفش، عموما مورد درخواست اهالی مناطق سردسیر بود. نخستین اقدام ایروانی در جهت جایگزین کردن واردات این کالای پرمصرف بود.به همین منظور به چکسلواکی سفر کرد و حاصل آن آوردن دو کارشناس و یک دستگاه اتوکلاف بود که از آن برای گرم کردن لاستیک و درست کردن گالش در خیابان خیام سرای محمدی استفاده می شد. تولید این نوع کفش در داخل کشور، در حدود ۳ تا ۴تومان در مقابل مشابه خارجی ۱۰تومانی اش هزینه داشت. او به فکر کالاهایی بود که در درجه اول مصرف توده ای داشته باشد و در درجه دوم جزء اقلام بالای وارداتی باشند. رحیم معتقد بود که همه مردم به نان و کفش نیاز دارند، اما اگر بتوانند برخی اوقات نان نخورند نمی توانند بی کفش بمانند. به قول او نمی توان شهرنشینی کرد و آن را توسعه داد، اما بدون کفش بود.بعد زمینی در مهرآباد برای گسترش فعالیت خرید و کارخانه کفش را در سال۱۳۳۴ به آنجا منتقل کرد. رحیم کار تولید کفش را در مهرآباد با شراکت با لیبشه آمریکایی از کارخانه کفش ولکو شروع کرد تا با امتیاز این شرکت تولیدات خود را در ایران به فروش برساند. این شرکت کفش های تنیس کف تخت، سبک و کتانی می فروخت. که با زیره لاستیکی پرس شده تولید می شد. دستگاه های پرس را شرکت ولکو به ایران وارد کرده بود. رویه کفش دولایه، مانند برزنت به هم در کفش ملی دوخته می شد. بعد از مدتی با خریداری ماشین های دوخت از پارچه های داخلی استفاده شد. کفش ولکو حاضر به سرمایه گذاری و آوردن فناوری به ایران شد.رحیم به آمریکا رفت و نقشه کارخانه تهیه و ماشین آلات آن را از شرکت وارد کرد. کارخانه در بدو امر روزانه ۱۵۰زوج محصول داشت. شرکت کفش نام ملی گرفت که مردم خاطره مبارزات ملی شدن نفت را در ذهن داشتند. در این زمان ناصر معتبر، مصطفی عطری و مولر اهل چکسلواکی، کسانی بودند که با رحیم همکاری می کردند. رحیم با خریداری تعداد زیادی خانه در مهرآباد جنوبی به توسعه کارخانه ها پرداخت. در یکی از همین زمین ها مسجدی ساخت. بعد از آن در مهرآباد، با ورود ماشین های بزرگ لاستیک سازی تولید بیشتر گالش کارخانه ای شروع به کار کرد.

تا سال۱۳۳۷ تولید کفش های چرمی که تولید آن به دنبال تاسیس کارخانه های تولید چرم راه افتاد، شروع نشده بود و تولیدات کفش عموما لاستیکی و پلاستیکی بود. درنتیجه هنوز با کارگاه های کوچک سنتی کفش دست دوز هیچ درگیری پیدا نشده بود. در این زمان رقبای اصلی کفش ملی، کفش های وارداتی عمدتا از چکسلواکی و تا حدی نیز تولیدات داخلی کفش ماشینی مانند کفش سه ستاره و کفش مهشید بودند. به تدریج تا سال۱۳۵۰ انواع کفش ورزشی، پوتین برای نظامیان، چکمه برای روزهای بارانی و زمستان، انواع کفش چرمی، دمپایی، کفش ورزشی کتانی، کفش ایمنی و کفش های بچگانه و… برای کودکان، مردان و زنان ساخته شد.

محصولات این شرکت ها با مشارکت اوتافوکوی ژاپن، و پنج شرکت گوستاوهوفمن، فالکه، دسما و گابور آلمانی، گودبلت آمریکایی، یونیون کمیکال سوئیسی، تولید می شد. ماشین سازی ملی با شرکت فرانسوی، گودبلت ایران با انگلیسی ها شریک بود. در زمینه تولید کفش تنها ۱۰شرکت مثل کفش گنجه،فارس، صنعتی چکمه ملی و… به تولید انواع کفش می پرداختند. سهام آنها در آغاز عموما ۵۰درصد - ۵۰درصد بود. پس از چند سال سهام ایرانی ها و نقش مدیریت ایرانی ها نسبت به خارجی ها، افزایش یافت.از میان ۲۵شرکت گروه ملی، شش شرکت با ۵۰درصد و ۷شرکت دیگر تنها ۱?درصد سرمایه خارجی داشتند.

علاوه بر تولید کفش به تاسیس کارخانه در زمینه تولید زیره کفش لاستیکی PVC، تولید آستر و بند کفش، تولید جوراب (خرداد۱۳۴۷) تولید مقوا و کارتن (در آذر۱۳۵۰)، قالب، ماشین سازی، تولید تسمه در ۶۰۰ اندازه برای صنعت، کشاورزی و خودرو (فروردین۱۳۵۲)، تولید انواع دستکش و روی بند (در سال۱۳۵۲)، نیز که ابزارهای لازم برای صنعت کفش بود، اقدام کرد. در کنار آن به تولید انواع چرم گاو، گوسفند و بز در چرم سازی آذر، چرم رودبار، چرم رخشان و چرم گنجه برای استفاده از آن در تولید کفش و صادرات به تاسیس و خرید چ?دین کارخانه در دهه۵۰ توجه کرد. به تدریج گنجایش کارخانه مهرآباد افزایش یافت و تا ۲هزار و ۵۰۰کارگر به استخدام درآمدند و تولید کفش به ۱۲هزار و ۵۰۰جفت در روز رسید. در این زمان افزایش ظرفیت کارخانجات نیازمند محل بزرگتری بود بنابراین تصمیم گرفته شد تا زمین وسیع تری خریداری شود. پارک صنعتی کفش ملی بعد از تجربه موفق تولید کفش در مهرآباد جنوبی، مرحله سوم توسعه صنعت کفش ایران در کیلومتر۱۸ جاده قدیم کرج، در اسماعیل آباد سال۱۳۴۷ شروع شد. وی زمین بزرگی به مساحت ۴۰۰هزار متر که نهری از وسط آن می گذشت خریداری کرد.

کارهای ساختمانی کارخانه ها در سال۱۳۴۹ به پایان رسید و اکثر بخش های تولیدی به اسماعیل آباد منتقل شدند. بدین ترتیب پارک صنعتی ملی، کارش را از اولین سال های دهه۱۳۵۰ شروع کرد. در این زمین، نقشه ساخت ۴۰۰خانه سازمانی برای کارگران در نظر گرفته شد. دو خط راه آهن تبریز و خرمشهر نیز از درون زمین و نزدیکی آن می گذشت. از آنجایی که رحیم به کاهش هزینه تمام شده تولید از طریق کاهش هزینه های حمل ونقل اهمیت می داد، در فکر استفاده از این دو خط در آینده هم بود.

همچنین او با ساخت خانه های سازمانی جنب کارخانه ها سعی داشت زمان رفت وآمد کارگران و هزینه های نقل و انتقال کارگران که بر هزینه تولید موثر بود را کاهش دهد. اولین کارخانه ساخته شده در مجموعه، کفش استاندارد و سپس کارخانه کفش تاف (صنعتی) بود هر کارخانه، دفتر اداری، رستوران، مهدکودک و نانوایی مستقل داشت. انتقال و تاسیس کارخانه ها به سرعت در اسماعیل آباد پیگیری می شد.

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه