خلاصه داستان سریال سووشون قسمت سوم + دانلود قسمت ۳ سریال سووشون

در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه ای از قسمت سوم سریال سووشون به همراه لینک دانلود آن را برایتان آورده ایم که خواهید خواند.

خلاصه داستان سریال سووشون قسمت سوم + دانلود قسمت ۳ سریال سووشون
صفحه اقتصاد -

رمان سووشون، یکی از برجسته‌ترین آثار ادبیات معاصر ایران، روایتگر ایستادگی، اندوه و آرمان‌خواهی در شیراز دوران اشغال است. بازیگران اصلی این سریال بهنوش طباطبایی و میلاد کی‌مرام می باشند، سریال سووشون اثری پرستاره و جذاب از نرگس آبیار است که می توانید به صورت اختصاصی از نماوا دانلود و تماشا کنید. در ادامه خلاصه داستان قسمت سوم سریال سووشون را که جمعه ساعت ۸ صبح منتشر می شود را می خوانیم.

خلاصه قسمت سوم سریال سووشون

خدیجه و عمه خانم در حال درست کردن نون و خرما برای نذری بودند، زری میاد می بینه هنوز کلی کار مونده، عمه خانم میگه دلت شور نزنه همه کارها درست میشه، زری میگه خدا از خواهری کمتون نکنه.

زری میره برای مهمونی آماده بشه که چند نفر میان برای بردن نون های نذری، قرار میذارن بجای کرایه نون بگیرن، زری میگه باشه پس به هر کدوم ده تا نون بدید، نون ها رو به کمرشون می بندن تا کسی بین راه ازشون ندزده بعد میگن خوب کردید که سفره روی سینی ها انداختید، زری میگه مگه با درشکه نمیرید دیگه این دو قدم راه کسی نون از شما نمی دزده. صدای بوق ماشین خان کاکا میاد، زری میگه خان کاکا اومد من هنوز کارم رو نکردم.

عمه به خان کاکا میگه زری قبل مهمونی میخواد نذرشو ببره زندان، خان کاکا میگه نمیشه حالا خودش نبره دیر شده، یوسف و خسرو هم آماده میشن میان تو حیاط، یوسف میگه زیادیم من و خسرو با درشکه میریم، بقیه سوار ماشین میشن میرن، تو مسیر خان کاکا به زری میگه بدت نیاد ولی تو هم مثل یوسف میمونی آخه یکی نیست بگه مگه تو جای حق نشستی که حق رو ناحق می کنی از بچگی همینطوری بود البته از کیسه خلیفه می بخشید از جیب آقام، حالا من نمیگم خودش کاری نمی‌کرد ولی اگه آقام نمیفرستاد خارج درس بخونه هیچ کمکی بهش نمیشد این درس خوندن بهش کمک کرد، دهات رو آباد کرد محصول رو رونق داد ولی خرج اولش رو آقام کرد، آقام خدا بیامرز اونو از من بیشتر دوست داشت.

سر راه نذری ها رو به دارالمجانین میرسونن، زری خودش نون ها رو بین دیوونه ها تقسیم میکنه، بین مردها هم بجز لقمه، کبریت و سیگار هم پخش میکنه.

بالاخره خان کاکا و بقیه به مهمونی میرسند، زری میگه هوا امسال زود گرم شده، خان کاکا میگه شب سرد میشه، مستر زینگر به یوسف میگه فکراتو کردی؟ یوسف میگه آره اما متاسفانه نظر من عوض نمیشه، مستر زینگر میگه پافشاری خوب نیست بهتره با ما به توافق برسی برای خودت هم خوبه، برای همه هم خوبه. میتونیم بعدا بیشتر صحبت کنیم، یوسف میگه چه خبره این همه آدم و اینهمه نوشیدنی. زری همش نگران بود که نکنه یوسف حرفی بزنه.

مستر زینگر میاد با زری و یوسف و خان کاکا سلام و احوالپرسی میکنه و بهشون با همون زبان انگلیسی خوش آمد میگه. نوشیدنی الکلی میارن و خان کاکا دو تا گیلاس برمی‌داره اما هرچی به زری و یوسف تعارف میکنه اونها نمیگیرن و خان کاکا یکی از اونها رو میذاره سرجاش.

یوسف با دیدن نقشه ایران روی میز میگه نگاه ابوالقاسم خان ببین چطور لت و پارش کردن، خان کاکا میگه تو رو روح حاج آقا، یوسف میگه قسم نخور، خان کاکا میگه یه امروز رو ساکت باش، مستر زینگر با نوشیدنی میاد و میگه بسلامتی ایران، خیلی بزرگتر از فرانسه، یوسف میگه ولی بدبختانه ما نجنگیدیم، مستر زینگر میگه چرا بدبختانه میگی؟ یوسف میگه برای اینکه ما بی طرف بودیم اعلام جنگ نکردیم اما عواقبش رو داریم می کشیم، بدون اینکه مزه قهرمانی یا شکست رو بچشیم، مستر زینگر با صدای بلند میگه اگه می‌توانی و شجاعت داری جنگ کن، مشکل چیه؟ شما پوشالی بودید خون نداشتید، یوسف میگه شما از اول هم میدونستید برای شما شما خون نداره ما شجاعت داریم اما نمیدونستیم باید بجنگیم تا شکستمان شرافتمندانه باشه، به خودمون اومدیم دیدیم مملکت شده پر از قشون خارجی، شمال کشور پر شده از روس ها، جنوب کشور پر شده از شما و انگلیسی ها، دیر کردیم مهمون ناخوندمون ویار صاحبخونگی کرد، مستر زینگر میگه یواش بگو تا من بفهمم، خان کاکا میگه کاریه که شده شما دیگه حالا مهمون های ما هستید، این حرفهای صدمن یه غاز رو فراموش کنید، مستر زینگر میگه شما ساکت باش وقتی شعر میخونی حواس من پرت میشه، بعد به یوسف میگه شما کدوم قسمت از مشکل ما رو متوجه نمیشی؟ دنبال چی هستی؟ یوسف میگه من دنبال آزادی و زندگی هستم تو بگو دنبال چی هستی؟ مستر زینگر میگه من می خواهم ما با هم یک خانواده باشیم، دوست باشیم، پسر خان کاکا، هرمز به زری میگه اگه معلممون آقای فتوحی اینجا بود میگفت مرد باید این چنین باشد، هی میگفت سید جلال خوارزمشاه زیر بار حرف زور نمیرفت، اگه عمو رو میدید چی میگفت. زری بیاد درس های معلمش میفتاد درباره خوارزمی که چطور ده سال جنگید و چطور مغول ها نتونستن بکشنش و در آخر بدست افراد خودش کشته شد.

کنلل ایرلندی هم تو جشن بود و میاد با زری احوالپرسی میکنه.

مستر زینگر دوباره میاد به یوسف و خان کاکا میگه این همه نعمت اینجا هست که مال همه هست، برای شما زیاده، یوسف میگه من حرفهای شما رو میفهمم عین شرکت نفته.

با دور شدن مستر زینگر، خان کاکا به یوسف میگه قرار بود یه نیمروزی جلوی زبونت رو بگیری ببین کی بهت میگم آخرش سر خودت رو به باد میدی حالا ببین، یوسف زیر لب میگه منکه گفتم با هیچ احدی تعارف ندارم.

یوسف به زری تعریف میکنه که عین ویلیام دارسی موسس بی پی، جوری امتیاز نفت رو گرفت از مظفرالدین شاه و یه منتی هم سرش گذاشت گفتن یه زن داشت بازیگر بود اون بهش یاد میداد چطور رفتار کنه و چیکار کنه. 

یوسف با اومدن یکی از آشناهاش از زری دور میشه تا راجع به زمین هاشون با هم صحبت کنند.

با پخش شدن موزیک و آهنگ ایرلندی کنلل میاد پیش زری و از آهنگ تعریف میکنه و میگه اونها فقط جلوی دوربین ها و عکاس ها از ایرلندی تعریف می کنند، زری میگه واقعا شرم آوره. بعد از پایان موزیک همه تشویق می کنند، زری به خسرو میگه اون دختر رو می بینی دختر حاکم رو میگم اگه اومد پیش ما از جواهرات حرف بزن، خسرو میگه برای چی؟ زری میگه میخوام یه چیزی یادش بیفته، اما بعدش میگه ولش کن نمیخواد چیزی بگی، بعد به خودش میگه باید از این رودربایستی دست بردارم و رک برم حرفم رو بزنم، زری با خسرو میرن پیش دخترهای حاکم، دختر حاکم میگه زری جون حالتون چطوره یه دنیا بخاطر تحفه اتون متشکرم همیشه نگهشون میدارم، زری میمونه چی بگه یهو تو ذهنش میگه زری جون؟ من از کی باشما جی جی باجی شدم که خودمم نمیدونم، بعلاوه چه تحفه ای؟ من گوشواره ام رو عاریت دادم خواهرت شاهده، به خودش میاد که دختر کوچیک حاکم بهش میگه حالتون چطوره خانم زهرا؟ زری دوباره به خودش میگه کاش میتونستم رک حرف بزنم زنهای پخته ای نثل من سزاوارشونه هر بلایی سرشون بیاد. دختر بزرگ حاکم میگه نمیدونستم پسرهای بزرگی داری ماشاالله، خسرو میگه هرمز پسر عمومه، بعد دختر حاکم از پدر هرمز تعریف میکنه که چقدر نازنینه، زری میگه ببخشید میخواستم بگم اون گوشواره های ... یهو صدای سنج میاد که مهمان ها لطفا تشریف ببرید بیرون و به بقیه ملحق بشید، دخترهای حاکم هم مثل بقیه سریع میرن بیرون و زری میمونه و حرف نیمه کاره اش ...

سریال سووشون

دانلود قسمت سوم سریال سووشون

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه