خلاصه داستان قسمت ۱۰۲ سریال ترکی زغال اخته

در این مطلب شما شاهد قسمت ۱۰۲ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است.

خلاصه داستان قسمت ۱۰۲ سریال ترکی زغال اخته
صفحه اقتصاد -

سریال ترکی ذغال اخته روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. 

در قسمت ۱۰۲ سریال ترکی شربت زغال اخته چه گذشت؟‌ 

امید وقتی چشمش به ابراهیم می‌افتد به طرفش حمله می‌کنه که مصطفی جلوشو می‌گیره عبدالله خان جلو میره و سیلی محکمی تو صورت ابراهیم می‌زنه. در عرض چند دقیقه مهمانی تبدیل به میدان جنگ می‌شود ارطغرل شوکه شده و ازشون می‌پرسه اینجا چه خبره عبدالله خان میگه این پسر وقتی با دختر من ازدواج کرد اونو از پنجره انداخت پایین و باعث شد دختر من چند روز کما باشه و بدترش اینکه از ما مخفی کرده بودند پدر ابراهیم میگه اونا می‌خواستن دختر بی‌آبرو و مشکل‌دارشونو به پسر من قالب کنن! عبدالله خان دوباره سیلی به ابراهیم می‌زنه ارطغرال ازشون می‌خواد تموم کنن چون اونجا خونه اونه و حق ندارن اونجا از همدیگه انتقام بگیرن بعد از چند دقیقه مصطفی خانواده‌اش را به بیرون هدایت می‌کنه که نورسما به مهری میگه اگه می‌خوای مثل من عذاب نکشی و بدبخت نشی خودتو نجات بده سپس ازش می‌خواد تا مراقب خودش باشه سپس تو روی ابراهیم تف می‌اندازد و از آنجا میره.

ابراهیم و خانواده‌اش تمام تلاششونو می‌کنند تا به ارطغرل و مهری بفهمانند اونجوری که اونا میگن نیست و حرفشونو باور نکنند مهری بهش میگه اما تو بهم نگفته بودی که قبلاً ازدواج کردی! ابراهیم میگه این ذلت ازدواج نبود. سپس ارطغرل میگه برای امشب کافیه و ازشون می‌خواد برن مهری به اتاقش میره و شروع می‌کنه به گریه کردن.ارطغرل پیشش میره و آرومش می‌کنه و بهش میگه فردا میرم با تک تکشون صحبت می‌کنم ببینم ماجرا چیه تو خودتو اذیت نکن. سولماز و شعله وقتی می‌فهمند عامر برای ماندن اومده پیش آذرخش تعجب می‌کنند و براشون آرزوی خوشبختی. نیمه شب عامر دوباره دچار خفگی میشه و از خدا می‌خواد به خاطر آذرخش و پسرش مرگش را تاخیر بیندازد نورسما که اصلاً توقع نداشت دوباره با اون مرد روبرو بشه بهش حمله عصبی دست داده که امید پیشش میره و بهش قول میده که دیگه نذاره بلایی سرش بیاد. عبدالله خان عصبیه و به ارطغرل زنگ می‌زنه و ضمن معذرت خواهی ازش می‌خواد فردا به شرکت بیاد تا درباره اتفاقی که پیش اومده حرف بزنند چون پای زندگی یه دختر جوون در میونه.

فردای آن روز شعله به آذرخش بعد از رفتن عامر میگه روزگار تو استادیوم منتظرته سولماز به آذرخش میگه فکر نکنم عامر خوشش بیاد سپس کایهان به اونجا میاد و از اینکه عامر پیش آذرخش اومده از حرص متلک می‌ندازه که دوماد سرخونه شده و بعد از کمی بحث از اونجا میره. ارطغرل طبق دعوت عبدالله خان به اونجا میره و آنها تمام ماجرا را برایش تعریف می‌کنند عامر بهش میگه من اونو از یه ساختمان پایین انداختم و اگه دوباره پیش بیاد بازم این کارو می‌کنم چون در مورد خانواده‌ام با هیچکس تعارف ندارم. دوعا به نورسما زنگ می‌زنه تا حالشو بپرسه او میگه از اینکه امید بلایی سر ابراهیم بیاره می‌ترسم دوعا آرومش می‌کنم و میگه امید همچین آدمی نیست. آذرخش به استودیو روزگار رفته و برای ضبط تمرینی جلوی دوربین میره و بدون تپق زدن درباره زورگیری در مدارس میگه که ریشه در والدین داره پلین و روزگار از چهره و اعتماد به نفس آذرخش تعریف می‌کنند و می‌خوان که ادامه بدن.

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه

آخرین اخبار