در واکنش به حمله آمریکا به ایران: اتحادیه رقتانگیز اروپا
اندیشکده کوئینسی واکنش اتحادیه اروپا به حمله آمریکا به ایران را تحلیل کرد.

«اندیشکده کوئینسی» در گزارشی با عنوان «واکنش رقتانگیز اتحادیه اروپا به حمله دونالد ترامپ به ایران» نوشت: پاسخ اتحادیه اروپا به حملات ایالات متحده به ایران در روز شنبه، چیزی فراتر از ریاکاری را آشکار کرده است. این پاسخ، چنان وابستگی عمیقی را نشان میدهد که پایتختهای اروپایی اکنون به میل خود، هم حقوق بینالملل و هم منافع استراتژیک خود را تضعیف میکنند.
بیانیه تروئیکای اروپایی (E۳)، امضا شده توسط فریدریش مرتس، صدراعظم آلمان، کییر استارمر، نخستوزیر بریتانیا، امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه بهدنبال بیانیههای مشابه اورزولا فون درلاین، رئیس کمیسیون اروپا و کایا کالاس، نماینده عالی امور خارجی اتحادیه اروپا بهخوبی این تسلیم را نشان میدهد.
اگر اروپا اکنون منافع خود را اعمال نکند، چه زمانی این کار را خواهد کرد؟ وقتی واشنگتن و تل آویو یکجانبه آن را به جنگ بیپایان دیگری در خاورمیانه بکشانند؟ وقتی حمله غیرقانونی بعدی به کشور سومی زده شود؟ وابستگی فایدهای ندارد و فقط تحقیر میآورد.این سه کشور اروپایی حمایت خود را از امنیت اسرائیل — و فقط اسرائیل — مورد تأیید قرار دادند، گویی سایر کشورهای خاورمیانه حق برخورداری از امنیت را ندارند. آنها شعار «ایران هرگز نباید به سلاح هستهای دست یابد» را تکرار و از حملات ایالات متحده به تأسیسات هستهای ایران، با وجود گزارشهای متعدد آژانس بینالمللی انرژی اتمی و جامعه اطلاعاتی ایالات متحده که نشان میداد ایران، حداقل تا پیش از حمله روز شنبه، در حال کار بر روی تسلیحاتی کردن برنامه هستهای خود نبوده است، حمایت کردند.
تروئیکای اروپایی از تهران خواستند «در مذاکراتی شرکت کند که به توافقی منجر شود که تمام نگرانیهای مرتبط با برنامه هستهایاش را برطرف کند»؛ این در حالی است که ایران، بهمعنای واقعی کلمه، روز جمعه، یک روز پیش از حمله ایالات متحده، با وزرای خارجه این سه کشور در حال مذاکره و آماده ادامه مذاکرات با ایالات متحده در عمان بود، پیش از آنکه اسرائیل یک هفته قبل جنگ را آغاز کند.
در واقع، تصمیم گستاخانه اسرائیل برای خرابکاری در دیپلماسی ایالات متحده و ایران، دقیقاً سندی است که نشان میدهد برخلاف آنچه تروئیکای اروپایی اکنون تلویحاً ادعا میکنند اتفاقا ایران بهطور جدی در مذاکرات شرکت کرده بود، بهگونهای که چشمانداز دستیابی به توافقی جدید واقعبینانه به نظر میرسید.
زمانبندی حملات ایالات متحده — پس از تلاشهای دیپلماتیک تروئیکای اروپایی و ایران — ادعای تروئیکا مبنی بر اینکه اکنون وظیفه تهران است مذاکرات را از سر بگیرد، به سخره میگیرد. این امر باعث شد عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، بپرسد: «چگونه ایران میتواند به چیزی بازگردد که هرگز آن را ترک نکرده، چه برسد به اینکه آن را نابود کرده باشد؟» حتی محکومکنندهتر، امتناع اتحادیه اروپا از پذیرش چیزی است که کارل بیلت، نخستوزیر سابق سوئد، صراحتاً بیان کرد: حمله ایالات متحده نقض آشکار حقوق بینالملل بود. منشور سازمان ملل متحد استفاده از زور را جز در دفاع از خود در برابر حملهای قریبالوقوع یا با مجوز شورای امنیت ممنوع کرده است، هیچیک از این شرایط در این مورد صدق نمیکند.
با این حال، رهبری کنونی اتحادیه اروپا، که در محکومیت نقض حاکمیت اوکراین توسط روسیه بسیار پر سر و صدا بوده، وقتی واشنگتن یا تل آویو همین کار را میکنند، بهطور قابلتوجهی سکوت اختیار کرده است. این ریاکاری نهتنها ژستهای اخلاقی اتحادیه اروپا را افشا میکند، بلکه بهطور فعال پایههای حقوق بینالملل و نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین را که بسیار از آن تعریف میشود، تضعیف میکند.
با مشروعیت بخشیدن به «حق زورمندان» برای بهراهانداختن جنگهای پیشگیرانه، اتحادیه اروپا بهطور محض به قضیه اوکراین آسیب میزند و سابقهای ایجاد میکند که دشمنانش قطعاً از آن سوءاستفاده خواهند کرد. اگر حملات پیشگیرانه برای ایالات متحده و اسرائیل مجاز باشد، چرا برای روسیه، چین یا هر قدرت دیگری که ادعای «تهدید» میکند، مجاز نباشد؟ چرا کشورهای جنوب جهانی باید از درخواستهای کییف برای پایبندی به منشور سازمان ملل حمایت کنند، وقتی خود اروپا نقضهای آشکار توسط قدرتهای غربی را نادیده میگیرد؟ بدتر از آن، این وابستگی اروپا از نظر استراتژیک بیفایده است.
هنوز هیچ شواهدی مبنی بر اینکه دولت ترامپ حتی زحمت اطلاعرسانی به «متحدان» اروپایی خود پیش از حمله به ایران را داده باشد، به دست نیامده است؛ این نشانهای محکومکننده از تحقیری است که دولت ترامپ نسبت به متحدان اصلی اروپایی خود در ناتو دارد، که سپس شتابان و بیمحابا از نقضهای آشکار حقوق بینالملل توسط واشنگتن دفاع میکنند. زمانبندی این واقعه نمیتوانست آشکارتر باشد. چند روز پیش از اجلاس حساس ناتو، این رویداد سرسپردگی اروپا به واشنگتن را تائید میکند.
ناکامی ظاهری دولت ترامپ در مشورت با تروئیکای اروپایی — با وجود تعامل دیپلماتیک مداوم آنها با ایران — نشان میدهد که سیاستگذاران ایالات متحده اروپا را نه بهعنوان شریک، بلکه بهعنوان زیردستانی میبینند که میتوان به دلخواه نادیدهشان گرفت. این پویایی، فضای پیش از اجلاس ناتو را مسموم میکند، جایی که رهبران اروپایی بار دیگر برای «وحدت ترانسآتلانتیک» درخواست خواهند کرد، در حالی که نقش خود را بهعنوان زیردستان واشنگتن میپذیرند.
هیچ شواهدی مبنی بر اینکه دولت ترامپ حتی زحمت اطلاعرسانی به «متحدان» اروپایی خود پیش از حمله به ایران را داده باشد، به دست نیامده است؛ این نشانهای از تحقیری است که دولت ترامپ نسبت به متحدان اصلی اروپایی خود در ناتو دارد، همانها که سپس شتابان و بیمحابا از نقضهای آشکار حقوق بینالملل توسط واشنگتن دفاع میکنند.فاجعه عمیقتر این است که رهبران اروپا خود این زیردستی را درونی کردهاند؛ آنها به حقوق بینالملل نه برای کسب منافع ملموس، بلکه از روی اطاعت غریزی خیانت میکنند. عادتی که جایگاه جهانی اروپا را تضعیف میکند و در عین حال بدترین تکانههای واشنگتن و تل آویو را تقویت میکند.
این یکی از تفاوتهای بزرگ با مقدمات آخرین جنگ انتخابی بزرگ ایالات متحده است. آن زمان، رهبران فرانسه و آلمان شجاعت و دوراندیشی داشتند که با تهاجم جورج دبلیو بوش به عراق در سال ۲۰۰۳ مخالفت کنند. حالا به سال ۲۰۲۵ برسیم، صدراعظم نئومحافظه کار آلمان، با اشتیاق از حملات غیرقانونی اسرائیل به ایران بهعنوان «کار کثیف» لازم که به نمایندگی از «غرب» انجام شده، حمایت میکند.
جنگ رو به گسترش در خاورمیانه با توجه به نزدیکی جغرافیایی اروپا به خاورمیانه، باید زنگ هشداری برای اثرات سرریز این جنگ از نظر جریانهای مهاجرتی جدید، تهدیدات تروریستی و شوکهای انرژی باشد که بهطور گستردهای برای اروپا بیثباتکننده خواهد بود. با توجه به این مخاطرات، اگر اروپا اکنون منافع خود را اعمال نکند، چه زمانی این کار را خواهد کرد؟ وقتی واشنگتن و تل آویو یکجانبه آن را به جنگ بیپایان دیگری در خاورمیانه بکشانند؟ وقتی حمله غیرقانونی بعدی به کشور سومی زده شود؟ وابستگی فایدهای ندارد و فقط تحقیر میآورد.
نظر شما