دولت جدیدا برای بازنشستگی کارگران چه خوابی دیده؟ | یک خبر بد برای کارگران مشاغل سخت | بازی برنامه هفتم توسعه
صفحه اقتصاد- در این خبر به توضیحاتی درباره اینکه دولت برای بازنشستگی کارگران چه خوابی دیده؟ و جزئیات خبر بد برای کارگران مشاغل سخت پرداخته شده است.
صفحه اقتصاد - در این خبر به توضیحاتی درباره اینکه دولت برای بازنشستگی کارگران چه خوابی دیده؟ و جزئیات خبر بد برای کارگران مشاغل سخت پرداخته شده است.
ای بازی بازی با جان کارگر بازی؟
براساس لایحه برنامه توسعه هفتم، زمان رسیدن به سن بازنشستگی کارگران مشاغل سخت زیانآور، هم به علت کاهش سقف سنوات ارفاقی و هم به دلیل قید سن بازنشستگی، افزایشِ پیدا می کند.
بر اساس لایحه برنامه توسعه هفتم، زمان رسیدن به سن بازنشستگی کارگران مشاغل سخت زیانآور، هم به علت کاهش سقف سنوات ارفاقی و هم به علت قید سن بازنشستگی، افزایش می یابد.
همچنین برنامه هفتم توسعه، قوانین کار و تأمین اجتماعی را مورد هدف قرار داده و تقریبا هر آنچه که قبل از این به علت مقاومتهای اجتماعی کنار گذاشته شده در این برنامه بیان شده است از احیای نظام استاد شاگردی و دادن مجوز به کارفرما برای به کار گرفتن نیروی کار جوان با حقوق پایین گرفته تا افزایش سن و سابقهی بازنشستگی و تغییر مبنای محاسبهی مستمری؛ به گونه ای که به جای مبنا قرار گرفتن حقوق دو سال آخر، حقوق ۵ سال آخر ملاک قرار گرفته خواهد شد. طبق در برنامه هفتم توسعه کارفرمایان حق دارند هر زمانی که اراده کردند نیروی کار جوانشان را اخراج کنند. کارفرما همچنین اجازه دارد با افراد تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی با حقوقی کمتر از حداقل دستمزد و بدون پرداخت مزایای مزدی قرارداد ببندد. کم شدن حق بیمه دولت و کارفرما و در مقابل، افزایش حق بیمهی کارگران نیز یکی دیگر از موارد این برنامه می باشد.
علاوه بر این موارد، کارگران مشاغلِ سخت و زیانآور، همان کارگرانی که جان خود را در ازای دریافت مزدی ناچیز خرج میکنند از این برنامه بینصیب نشده اند و در تبصرههای ۳ و ۵ ماده ۶۶ برنامهی توسعه هفتم، معافیتهای قانونی آنها را کاهش داده است.
بر اساس تبصره ۳ ماده ۶۶ لایحه برنامه توسعه «سقف سنوات ارفاقی مشمولان قانون اصلاح تبصره (۲) الحاقی به ماده (۷۶) قانون تأمین اجتماعی (مصوب ۱۳۸۰/۰۷/۱۳) "حداکثر هفت سال خواهد بود». این تبصره سقف سنوات ارفاقی کارگران مشاغل سخت و زیانآور را از ۱۰ سال به ۷ سال کاهش داده است. بر همین اساس، کارگران مشاغل سخت و زیان آور، سه سال بیشتر از آنچه تا کنون مقرر بوده، باید بر سر کار خود بمانند.
و مطابق با تبصرهی ۵ ماده ۶۶ «حداقل سن لازم برای بازنشستگی مشاغل سخت و زیانآور برای زنان ۴۵ و مردان ۵۰ سال» تعیین شده است. این در حالی می باشد که تا کنون کارگران مشاغل سخت و زیانآور، در صورت اشتغال متوالی بعد از بیست سال کار بازنشست میشدند و سن، هیچ دخالتی در بازنشستگی آنها نداشت. در این برنامه اما، کارگران حتی با پُر کردن سابقهی کاری باید تا رسیدن به سن بازنشستگی صبر کنند.
بر همین اساس اگر این برنامه تصویب و ابلاغ شود زمان رسیدن به سن بازنشستگی کارگران مشاغل سخت زیانآور، هم به دلیل کاهش سقف سنوات ارفاقی و هم به علت قید سن بازنشستگی، افزایش می یابد. به طور مثال، اگر کارگر مردی در سن بیست سالگی در شغلی سخت و زیانآور مشغول به کار شود، در سن ۴۳ سالگی، سقف کاری خود را پر میکند اما باید تا سن ۵۰ سالگی برای بازنشستگی صبر کند.
بر اساس بررسی ها، نویسندگان برنامه در حالی دست روی این حقوق نیمبند کارگران مشاغل سخت و زیانآور گذاشتهاند که آنها از خیلی سال قبل با موانع فراوانی برای دستیابی به این حقوق روبرو بودهد. کارفرمایان سالهاست که به راحتی و برای آنکه از زیر بار پرداخت ۴ درصد حق بیمهی مشاغل سخت و زیانآور عبور کنند، عناوین شغلی کارگران را تغییر میدهند و یا کارگاهها را به شکل صوری و با زدوبند از شمول قانون مشاغل سخت و زیانآور بیرون میآورند. تأمین اجتماعی نیز، با هماهنگی با کارفرمایان، موانع بسیاری بر سر راه پذیرش پروندههای کارگران این مشاغل قرار میدهد، تا با کم شدن تعداد بازنشستگیهای پیش از موعد، بخشی از بحران عدم تعادل بین منابع و مصارف صندوق خود را جبران کرده باشند.
در واقع به گونه ای دولت در چنین شرایطی با تغییر قوانین، این کارگران را از حقوق خود محروم می کند؛ آنهم حقوقی که سالها پیش قانونگذار در ازای انجام کار سخت و زیانآور برای کارگران در نظر گرفته بود تا اندکی از آسیب وارد شده به این کارگران را جبران کند. اگرچه آسیبی که به جان این کارگران میرسد، حتی با ده سال ارفاق سنوات بازنشستگی نیز قابل جبران نیست.
جزئیات مکالمهای کوتاه با کارگر یکی از معادن کرمان
«کارگران معدن معمولا خیری از بازنشستگی نمیبینند. آنها ۴ - ۵ سال بعد از بازنشستگی با بیماریهای ریوی فوت میکنند. از این موارد زیاد داشتهایم…» این را کارگر یکی از معادن استان کرمان گفته است. زمانی که با او تماس گرفتم تا نظرش را در مورد این لایحه بپرسم، با لبخند تلخی جواب داد: «کسانی که پشت میزشان نشستهاند و این تصمیمات را میگیرند یک روز نه، یک ساعت با ما تا عمق ۱۷۰ متری زمین بیایند و بنشینند، دست به کاری نزنند، فقط باشند و ببینند و بعد بروند و هر تصمیمی که خواستند بگیرند…»
او اینگونه یک روز کاریاش را شرح داد: «ساعت ۴ و نیم صبح از خواب بلند شده و ساعت پنج، سوار مینیبوس میشویم. ساعت ۶ ورودمان را ثبت میکنیم و بعد از خوردن صبحانه، وارد تونل میشویم. تا ساعت ۱۲ که برای استراحت یکساعته از تونل خارج میشویم، نه از نور خبری هست، نه استراحت، نه میز و نه کولر. اینجا بیل و کلنگ است و وسایلی که با آن تونل را بشکافیم. چشم، چشم را نمیبیند. فضا تنگ است و سرمان به کار. شش ساعتی را با گرد و خاک و مواد معدنی و سیمان سر میکنیم، بعد برای خوردن ناهار از تونل بیرون میآییم».
علاوه بر صدا، ارتعاش، گرما، گازها و بخارات شیمیایی که کابوس آوار سنگهای چند تنی و گیر کردن در انتهاییترین و غیرقابل دسترسترین نقطهی تونل نیز همیشه با آنها است. همچنین گازگرفتگی، برقگرفتگی و انفجار، حوادثی است که این کارگران بارها آن را به چشم دیدهاند و شنیدهاند؛ «زیر سنگ رفتن همکارانمان را زیاد دیدهایم؛ همکاری داشتیم که او را به سختی از زیر سنگ دو تُنی بیرون آوردیم. انگار داشتیم تُن ماهی جمع میکردیم…»
شرح ماجرا پس از ساعت ۱۲ ظهر: «شیفتمان تمام میشود اما معمولا ترجیح میدهیم شیفت بعدی را هم بمانیم تا از پس مخارج زندگی بربیاییم. سال قبل برای ۱۵۰ و اندی ساعت کار در ماه، ۷ میلیون حقوق میگرفتیم».
این یعنی تقریبا همان حداقل حقوق برای همین معمولا شیفت بعد هم میمانند.
او در پاسخ به اینکه اگر قانون کاهش سنوات ارفاقی مشاغل سخت و زیانآور تصویب بشود و مجبور باشید بیشتر از بیست سال کار کنید چه؟ میگوید: حتی یک ساعت هم بعد از بیست سال زیاد است، نمیتوانیم.
جزئیات مکالمهای کوتاه با کارگر یکی از کارخانههای فولاد خوزستان
با کارگری در خوزستان تماس گرفته شده است. او کارگر یکی از کارخانههای فولاد است. میگوید: در گرمای بالای ۵۰ درجه و رطوبتی که گاه به ۹۰ درجه میرسد، در یکی از سختترین و طاقتفرساترین مشاغل کار میکنیم. تصور کنید در خوزستان کنار کورههایی که دمای آن هزار و هفتصد درجه است بایستید و با سرعت کار کنید… حتی ده سال هم برای چنین شغلی زیاد است».
این کارگر خوزستانی میگوید: سوختگی دردناکترین مرگی است که گاه برای کارگران در این مکانها اتفاق میافتد. همکاری داشتیم که از بخار ذوب سوخت و فوت کرد.
او درباره حوادث شایع در فولاد جواب میدهد: کارگران از ناحیهی چشم، زیاد دچار حادثه میشوند، غبار اکسیدی که در قسمت ذوب و کورهها وجود دارد به ریهها آسیب میزند و قطعی دست و پا هم داشتهایم. دیسک کمر و گردن هم که دیگر شایع است.
کارگر خوزستانی میگوید: همین سختی کار را هم به سختی میدهند، دیگر چه چیز را میخواهند از ما بگیرند؟
برای توسعه به بهای جان…
طبق بررسی ها، کارگران مشاغل سخت و زیانآور به علت سختی کار و کابوس حوادث مرگبار و مشکلات ناشی از بیماریهای کاریشان، برای رسیدن به سن بازنشستگی لحظهشماری میکنند. آنها در ازای دریافت دستمزدی که به سختی کفاف حداقلیترین نیازهایشان را میدهد، جان با ارزش خود را گذاشتهاند و به امید اینکه از معافیتهای این شغل سخت استفاده کنند، روز را شب و شب را روز میکنند، غافل از اینکه مسئولین برنامه نویس توسعه برایشان خوابهای بدی دیدهاند! زیرا کارگران مشغول کارند، متولیان توسعه با سرمایهدارانشان رایزنی کردهاند و بار سنگین برنامههای توسعه و پیشرفت را فقط روی دوش کارگران بینوا انداختهاند.
نظر شما