وامهای آنی رمزارزی؛ نجات مالی یا دام مرگبار سرمایه؟ رازهای پنهان وامهای بیضامن!
داستان تلخ ایرانیانی که برای فرار از بانکهای ناکارآمد، به دام صرافیهای رمزارزی افتادند. از سودهای سرسامآور تا لیکوئید ناگهانی؛ آیا این نوآوری مالی است یا بهرهکشی مدرن؟

تا همین چند سال پیش، گرفتن یک وام خرد از بانک مثل عبور از هفتخوان رستم بود؛ باید از این شعبه به آن شعبه میدویدی، ضامن پیدا میکردی، سند ملکی ارائه میدادی، فرمهای رنگارنگ پر میکردی و در نهایت، اگر خوششانس بودی، بعد از ماهها انتظار، وامی نصفه و نیمه به دستت میرسید. اما حالا ظاهراً همهچیز سادهتر شده.
هفت صبح نوشت، کافیست گوشی موبایلت را باز کنی، وارد یک صرافی رمزارزی بشوی، رمزارزت را وثیقه بگذاری، روی دکمه «درخواست وام» کلیک کنی و تمام آن هم بدون ضامن، بدون مراجعه حضوری، بدون تاخیر. وام ریالی به حساب تو واریز میشود و همهچیز در کمتر از چند ساعت تمام میشود. اما این پایان ماجرا نیست؛ بلکه آغاز قصهایست که گاهی با باخت تمام داراییات تمام میشود. در روزگاری که بانکها با هزار شرط و قید درِ تسهیلات را به روی مردم بستهاند، صرافیهای رمزارزی با وعدههای فریبنده «وام بیواسطه» پا پیش گذاشتهاند.
اما پشت این دروازه دیجیتال، نه آرامش، که گاهی دام جدیدی پهن شده است. دام سودهای پنهان، نرخهای بهره سرسامآور، لیکوئید خودکار، قراردادهای مبهم و سکوت قانونی. از شبنم، کارمند و طراح لباس گرفته تا جواد، تعمیرکار تجهیزات پزشکی و مهدی، فروشنده موبایل در بازار، هرکدام روایتهایی دارند از تجربهای که قرار بود گرهگشا باشد اما در عمل به طعمهای برای قمار پنهان در دنیای کریپتو تبدیل شد؛ قماری که زیر سایه نبود نظارت، روزبهروز دامنهاش بزرگتر میشود.
«شبنم» کارمند ۳۳سالهایست که شغل دومش طراحی لباس است. چند سالیست که دیگر روی پسانداز ریالیاش حساب نمیکند. «پول توی بانک میذارم، ارزشش نصف میشه. چند ماه پیش تصمیم گرفتم حقوقم رو هر ماه تبدیل به تتر کنم. حداقل جلوی ریختن ارزشش رو بگیرم.»
او مثل بسیاری از ایرانیان دیگر، رمزارز را بهعنوان ضربهگیری در برابر تورم برگزیده است اما حالا با چالش دیگری روبه روست: میخواهد وامی بگیرد برای تامین ابزار کار اما بانکها انگار سالهاست خوابشان برده. ضامن؟ سند؟ کاغذبازی؟ «من که بههیچجا بند نیستم، فکر کردم از طریق صرافی وام بگیرم راحتتره اما کاش نمیکردم.»
آغازی شیرین با پایانی تلخ
در نگاه اول، پیشنهاد صرافی ساده و وسوسهبرانگیز است: «رمزارزت رو بذار، وام ریالی بگیر، آنلاین، بیواسطه، بیضامن». شبنم با خودش میگوید: «چی بهتر از این؟» اما همان روزی که دکمه «درخواست وام» را میزند، تازه وارد بازی پنهان اعداد و درصدها میشود.
او برای دریافت ۱۰۰ میلیون تومان وام، تتر را بهعنوان وثیقه انتخاب میکند؛ رمزارزی که خودش آن را «امنترین دارایی دیجیتال» مینامد اما خیلی زود میفهمد که باید معادل ۱۵۳ میلیون تومان تتر وثیقه بگذارد. یعنی بیشتر از یک و نیم برابر وام.
این تازه شروع ماجراست. شبنم میگوید: «فکر کردم خب، اشکال نداره ولی بعد دیدم باید ۱۳ میلیون تومان کارمزد بدم، جدا از بهره! بعدشم گفتن سود سالیانه ۲۳درصده ولی در عمل با هزینهها، مجموع مبلغی که باید پس بدم شده ۱۲۲ میلیون تومان. یعنی بیشتر از ۴۰درصد سود.»
«جواد» متخصص تعمیرات تجهیزات پزشکی، تجربهای تلختر از شبنم دارد. او هم قصد داشت با کمک وام ریالی، ابزارهایی برای کارگاهش بخرد. رمزارز زیادی نداشت اما مدتی بود که شیبا اینو خریده بود؛ رمزارزی ارزانقیمت که میگفتند «ممکنه یه روزی بترکه». همان را گذاشت وثیقه. چارهای نداشت. جز همان رمزارز ناشناس که قرار بود روزی او را خوشبخت کند سرمایه دیگری نداشت.
«میگفتن LTV شیبا ۵۰درصده، یعنی باید دو برابر پولی که وام میگیری، رمزارز بذاری. منم حدود ۲۰۰ میلیون تومن شیبا گذاشتم تا ۱۰۰ میلیون وام بگیرم. خب، ریسکپذیرم ولی دیگه نه تا این حد».بعد از چند روز، بازار جهانی رمزارز کمی لرزید. ارزش شیبا شروع به افت کرد اما جواد که تازه درگیر کار و پروژه شده بود، حتی وقت نکرد اپلیکیشن صرافی را باز کند. «شب بود، رفتم بخوابم. صبح بیدار شدم، دیدم یه پیام اومده: بخشی از وثیقه شما فروخته شد. یهو دیدم نصف شیبام رفته. اصلا نفهمیدم کی به اون مرز رسید».
صرافیها برای حفاظت از خودشان، محدودهای بهنام حد لیکوئید شدن تعیین میکنند؛ اگر قیمت رمزارز شما به آن حد برسد، سیستم بهطور خودکار شروع به فروش وثیقهتان میکنند تا جلوی ضرر احتمالی را بگیرند. اما در این میان، کسی از خود جواد نمیپرسد که آیا حاضر است رمزارزش را نگه دارد یا بفروشد یا اصلا توان افزایش وثیقه دارد یا نه.«من اصلا نمیدونستم حد لیکوئید برای شیبا کجاست. هیچجا تو اون قرارداد ننوشته بود چند درصد نوسان کافیه تا همه چی از دستم بره. از من فقط یک کلیک خواستن برای تایید وام، ولی بعدش همه چی رو خودشون تصمیم گرفتن».
همه این اتفاقات در حالی رخ میدهد که بانکها در پرداخت وامهای خرد به مردم، ناکارآمدتر از همیشه شدهاند. شرایط سختگیرانه، ضامنهای دستنیافتنی و روندهای کند، باعث شده تا کاربران به سمت صرافیها متمایل شوند اما صرافیهای ایرانی، به جای پر کردن این خلا، ظاهرا آن را به فرصتی برای کسب سود حداکثری تبدیل کردهاند. «امیر» فعال بازار ارز دیجیتال، انتقاد تند و بیپردهای دارد: «تو صرافیهای بینالمللی مثل Binance یا Nexo، کارمزد وام نزدیک به صفره و سودها هم ۱۰ تا ۱۵درصده، اونم متغیر. تازه کلی ابزار مدیریت ریسک دارن، از هشدار قیمت تا «مارجین کال» واقعی. اینجا؟ فقط یه عدد میزنن، میگن اگه رمزارزت رسید به فلان قیمت، دیگه خداحافظ. هیچکس نمیگه چرا اینقدر هزینه باید بدی.»
در ظاهر، وام گرفتن از صرافیهای ایرانی آسان است: بدون ضامن و با چند کلیک. اما واقعیت پنهان زیر این سهولت، ساختاریست که با نرخ بهره موثر بسیار بالا، هزینه عملیاتی سنگین و خطر لیکوئید ناگهانی، کاربران را در موقعیت نابرابری قرار میدهد.
حتی برخی کاربران میگویند اگر این هزینهها و ریسکها را از ابتدا میدانستند، هرگز وارد این مسیر نمیشدند. «مهدی» فروشنده موبایل در بازار، میگوید: «من برای خرید از یک فروشگاه اینترنتی معروف، از صرافی وام گرفتم به من گفتن مستقیم اعتبارت رو اونجا خرج کن. ولی آخرش دیدم ۸۷ میلیون واقعی دستم اومده، باید ۱۲۳ میلیون پس بدم. تازه ممکنه رمزارزم را هم بفروشن. این اسمش وام نیست، اسمش بازی با دارایی مردمه.»
در غیاب نظارتهای دقیق قانونی و نبود چارچوب مشخص برای تسهیلات رمزارزی، صرافیهای ایرانی عملا به بازیگران بانکی غیررسمی تبدیل شدهاند اما تفاوت در این است که بانکها با وجود ناکارآمدی، تابع قوانین بانک مرکزی هستند اما صرافیها در یک فضای خاکستری پرابهام کار میکنند. کاربرانی که تجربه استفاده از این وامها را دارند، از یک چیز اطمینان دارند. این مدل از وام، نه تنها پاسخ به نیاز جامعهای درگیر تورم نیست، بلکه تبدیل به ابزار بهرهکشی پنهانی از اضطرار مالی مردم شده است.
بازار وامهای رمزارزی در ایران، بدون آنکه سازوکار مشخص یا پشتوانه حقوقی داشته باشد، روزبهروز گستردهتر میشود و مردم، بیخبر از جزئیات پرریسک قراردادها، قربانی سهولت ظاهری آن میشوند. در غیاب بانکهای کارآمد و نظارتهای لازم، صرافیها از خلأ اعتماد و اضطرار مالی مردم نهایت سود را میبرند.
اینجا دیگر نه صحبت از اقتصاد دیجیتال است و نه نوآوری در خدمات مالی؛ بلکه بازی ناعادلانهایست که تنها یک بازنده دارد و آن هم مردمی که برای فرار از تورم، داراییشان را به رمزارز تبدیل کردهاند و حالا حتی همان را هم از دست میدهند؛ بیآنکه بدانند، از کجا و چگونه وارد بازی خطرناک شدهاند.
نظر شما