بحران دستمزد و بنبست معیشتی؛ چرا افزایش حقوق بازنشستگان درمان ریشهای نیست؟
کارشناسان هشدار میدهند که متناسب سازی حقوق بازنشستگان اگرچه ضروری است، اما تنها یک مسکن موقت محسوب میشود. به باور آنان، ریشه اصلی بحران در ساختار معیوب دستمزدها و تورم مزمن نهفته است، مشکلی که زندگی همزمان شاغلان و بازنشستگان را با چالشهای عمیق معیشتی روبرو کرده است.
کارشناسان و اقتصاددانان تاکید دارند که مساله دستمزدها در ایران به یک بحران تاریخی تبدیل شده و دیگر امکان چشمپوشی از آن وجود ندارد. حسین راغفر، اقتصاددان، متناسبسازی حقوق بازنشستگان را یک ضرورت دیرهنگام اما ناکافی میداند و معتقد است این اقدام به تنهایی قادر به حل مشکل نیست. او توضیح میدهد که سطح دریافتی شاغلان به قدری پایین است که حتی افزایش ۲۰ تا ۳۰ درصدی نیز فاصله آن را با حداقل استانداردهای یک معیشت انسانی پر نمیکند. وقتی پایه دستمزد شاغلان پایین است، طبیعی است که بازنشسته نیز دریافتی ناچیزی داشته باشد؛ بنابراین متناسبسازی هرچند لازم است، اما درمان ریشهای محسوب نمیشود.
این اقتصاددان هشدار میدهد که بیتوجهی طولانیمدت دولتها به مساله دستمزد، امروز به یکی از اصلیترین دلایل مهاجرت نیروهای متخصص تبدیل شده است. او خاطرنشان میکند در جهانی که ارتباطات آزاد و شفاف است، هیچکس از ارزش خدمات خود بیخبر نیست. برای نمونه یک پرستار در ایران حدود ۲۰۰ دلار در ماه دریافت میکند، در حالی که همان پرستار در عمان تا ۲۰۰۰ دلار میگیرد. این اختلاف فاحش، نیروی متخصص ایرانی را در اولین فرصت جذب کشورهایی میکند که ارزشگذاری واقعیتری برای خدمات او قائل هستند.
اعتماد نوشت، وحید شفاقی شهری، دیگر اقتصاددان مورد اشاره در این گزارش، نیز تاکید میکند که بحث افزایش دستمزد در ایران هر سال در حالی تکرار میشود که تورم ساختاری همچنان ادامه دارد و شکاف میان قدرت خرید و هزینههای واقعی زندگی عمیقتر میشود. او توضیح میدهد که کارگران در دهه اخیر عمدتا از چرخه اصلی رشد اقتصادی کنار گذاشته شدهاند، زیرا دستمزدها هیچگاه همراستا با رشد تورم حرکت نمیکند. وقتی تورم چندساله کشور از ۴۰۰ درصد عبور میکند اما مجموع افزایش دستمزد طی همین دوره حتی به نیمی از آن نمیرسد، نتیجه کاملا روشن است: سفره خانوار کارگری کوچکتر میشود، رفاه کاهش مییابد و فشار روانی و اجتماعی بر طبقات حقوقبگیر بالا میرود.
راغفر در ادامه میافزاید که افزایش حقوق بازنشستگان احتمال میل به بازنشستگی زودهنگام را افزایش میدهد. زیرا کارمندی که بداند در زمان بازنشستگی اختلاف درآمد زیادی با دوران اشتغال ندارد، ممکن است ترجیح دهد زودتر بازنشسته شود و در کنار آن یک شغل دوم ایجاد کند. او تاکید میکند که این مساله ناشی از ضعف دستمزد شاغلان است نه ناشی از متناسبسازی. اگر دستمزد شاغل واقعی و کافی باشد، میل به بازنشستگی زودهنگام کاهش پیدا میکند.
در پایان این گزارش نتیجه گرفته میشود که تا زمانی که ساختار دستمزد اصلاح نشود، نه مشکلات بازنشستگان حل میشود و نه آینده شغلی جوانان تضمین خواهد شد. اقتصاددانان خواستار اصلاحات ساختاری در نظام دستمزد و همراستا کردن آن با شاخصهای واقعی هزینه زندگی هستند.
نظر شما