خلاصه داستان قسمت ۵ سریال تمام رخ از شبکه سه سیما + عکس

خلاصه داستان قسمت 5 سریال تمام رخ، استان کامل قسمت پنجم سریال تمام رخ از شبکه سه سیما ، قسمت 5 سریال تمام رخ

خلاصه داستان قسمت 5 سریال تمام رخ از شبکه سه سیما + عکس

برای دوستداران سریال های ایرانی خلاصه داستان قسمت 5 سریال تمام رخ را در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد قرار داده ایم. با ما همراه باشید. زمان پخش سریال تمام رخ از شبکه سه سیما نیز مانند دیگر سریال های شبکه سوم در ساعت ۲۰:۴۵ هر شب خواهد بود.

سریال ۳۰ قسمتی « تمام رخ » به نحوی در ادامه سریال قبلی ابوالفضل صفری یعنی «سرجوخه» ساخته شده است و داستان آن در همان فضای گروه های شرط بندی، قمار و پول شویی های کلان اقتصادی می گذرد و گویا صفری می خواهد تا با موضوع تروریسم اقتصادی، سه گانه خود را کامل کند؛ سه گانه ای که پیش تر با احمد معظمی و با موضوع امنیتی ساخته بود.

خلاصه داستان قسمت 5 سریال تمام رخ

ناهید تنها در حیاط نشسته که فرهاد میره تا به خونه خواهرش بره که او میگه شامت آماده است ولی فرهاد با گفتن این که فریبا و آوا تنهان، می رود…

محمدحسین در خانه اش در حال لباس پوشیدنه تا به خانه مادرش بره که چشمش به عکس همسرش می افته و دوباره تو خودش می رود…

برژیت و پیمان کنار هم نشسته اند و صحبت می کنند، برژیت به او پیشنهاد رفتن به آمریکا رو میده و میگه اگر همراهم بیای، خودم همه کاراتو انجام میدم…

خانواده محمدحسین در حیاط دور هم جمع شده اند و به گرمی از او استقبال می کنند و دور هم گپ می زنند…

برژیت و پیمان با هم سر قرار با دوستان برژیت در کنسولگری آمریکا رفته اند…

همه در خانه فریبا دور هم جمع شده اند، همه به جز فرهاد پشت ناهید بد میگن و او را فتنه خانوم صدا می کنند…

محمدحسین می خواد گوشی خواهر زاده شو ازش بگیره که او میگه من هزار بار بهش گفتم زنگ نزنه، ولی خونه تنهاس و می ترسه، محمدحسین کمی آروم می شه که او میگه خاله خیلی تنهاس و به داخل خونه میره…

پیمان با آقایی که در کنسولگری آمریکا است، حرف می زند، آن ها درباره تحریم های دارویی ایران و انقلاب ایران حرف می زنند، پیمان با توپ پر حرف می زنه و کسی هم از دور آن ها را زیر نظر داره…

محمدحسین با مادرش درباره ارتباط پدرش و عمو رحیم سوال می پرسه که او میگه با هم خوب نشدند، پیمان هم با خودشون و هم با ما خیلی بد کرد…

پیمان و آن مرد هم چنان درباره دارو حرف می زنند و مرد آمریکایی به او میگه من حاضرم مواد اولیه ساخت دارو های حیاتی را بهت بدم و با هم کار کنیم، بعد هم تاکید می کنه که برژیت هیچ بویی از این ماجرا نبرد…

برژیت و پیمان با هم خداحافظی می کنند و برای فردا قرار می گذارند تا برای آوا خرید کنند…

ناهید در خونه تنهاست که صدای زنگ در میاد و کسی میگه براتون چیزی آوردم، ناهید اولش فکر می کنه اشتباه گرفتند ولی بلاخره دم‌ در میره و می بینه که براش غذا فرستادند و اون طرف خیابون، برادرش محمدحسین را می بیند و می خواد به سمتش بره که او گازش را می گیرد و می رود…

پیمان در اتاقش است که یکی از کارکنان هتل براش بسته ای می برد و بعد از آن مکس باهاش تماس می گیره و دوباره درباره کار و پیشنهادش حرف می زنه و سعی می کنه مخ او را بزند…

روز بعد پیمان و برژیت دوباره با هم بیرون رفته اند تا برای آوا خرید کنند، آقایی در تعقیب آن ها است و ازشون دائما عکس می گیرد…

مسعود داخل آزمایشگاه کار می کنه و با پیمان تماس می گیره و کلی تیکه بار پیمان می کنه اما غرور کل وجود پیمان و گرفته و هیچ گوشش به این حرفا بدهکار نیست…

باز هم همگی به بیمارستان رفتند و همشون نگرانند، کمی بعد پرستاری‌ از سی سی یو بیرون میاد و سراغ ناهید را می گیرد و می گوید آقای شیبانی می خوان ناهید و ببیند، فریبا هم با تنفر مسیر رفتن او را تماشا می کند…

شیبانی با ناهید حرف می زنه و میگه فقط ازت می خوام هوای فرهاد و داشته باشی و نذار تنها باشه…

ناهید در سکوت او را نگاه می کنه و هیچ نمیگه و به خاطراتش در گذشته با او غرق می شود…

برژیت به خانه اش برگشته که پیمان بهش زنگ می زنه و میگه من رسیدم ایران، بعد هم قول میده هر چی سریع تر همو ببینند و خداحافظی می کند…

ترکیه

آقایی در حال تعقیب مکس است، مکس دم یک تلفن عابر میره و شماره ای را می گیرد که آن مرد بلافاصله پشت سرش آن جا میره و به نظر میاد که شماره را بر می دارد…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال تمام رخ از شبکه 3 سیما + عکس

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان