خلاصه داستان قسمت ۲ سریال تمام رخ از شبکه سه سیما + عکس

برای دوستداران سریال های ایرانی خلاصه داستان قسمت 2 سریال تمام رخ را در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد قرار داده ایم. با ما همراه باشید. زمان پخش سریال تمام رخ از شبکه سه سیما نیز مانند دیگر سریال های شبکه سوم در ساعت ۲۰:۴۵ هر شب خواهد بود.

سریال ۳۰ قسمتی « تمام رخ » به نحوی در ادامه سریال قبلی ابوالفضل صفری یعنی «سرجوخه» ساخته شده است و داستان آن در همان فضای گروه های شرط بندی، قمار و پول شویی های کلان اقتصادی می گذرد و گویا صفری می خواهد تا با موضوع تروریسم اقتصادی، سه گانه خود را کامل کند؛ سه گانه ای که پیش تر با احمد معظمی و با موضوع امنیتی ساخته بود.

خلاصه داستان قسمت 2 سریال تمام رخ

مراسم تشییع جنازه است و عده ای بعد از مراسم خاکسپاری دور قبر بی تابی می کنند…
فریبا در حال صبحانه دادن به دخترش است که او نمی خوره، پیمان هم داد می زنه و میگه امروز کارم کمه و بعد از آزمایشگاه خودم میرم دنبالش ولی فریبا اهمیتی نمیده و به همراه دخترش میره…

پیمان هم گوشیش را بر می داره و حین آماده شدن، با دختری که در ترکیه بود، فرانسوی صحبت می کنه…
دوست و همکار پیمان سر خرید خونه تحت فشار است و با کسی که قرار بود ازش خونه بخره حرف می زنه و به نظر میاد معامله فسخ شده…

پیمان به اون جا میره و شروع به دلداری دادن می کنه که رفیقش میگه سر آزمایشگاهی که باهات زدم چند سال افتادم عقب و تویی هم که این حرفارو می زنی پشتت به شیبانی گرمه…
پسر نوجوانی بر روی ویلچر نشسته و به فوتبال پسر های کوچه نگاه می کند، پدرش کنی بعد به کنارش میره و میگه بهتره بریم داخل، حتما امروز کاری براش پیش اومده و با هم به داخل می روند…

فریبا سر تمرین رفته و با دختراش به تمرین پرداخته و نکات لازم رو بهشون میگه…
ناهید با قیافه کج و کوله مشغول جمع کردن میز صبحانه است، شیبانی به سمتش میره که او می ترسه و وسایل از دستش می افته، شیبانی قربان صدقه اش میره و بحث پول را به میان می کشه که او میگه می تونی خونه دخترتو ازش بگیری، من یه قرون هم بهت نمیدم و می رود…

فریبا در حال سواری است که پیمان با یک دسته گل به آن جا میره و بعد از آشتی با فریبا میگه میرم دنبال آوا تا با هم بریم شهربازی…
شیبانی در خانه با گوشی با مهرداد دامادش حرف می زند و میگه اگر نمی تونی اون دو نفر که پول منو خوردن و بیاری خودم آدم بفرستم دنبالشون ولی قبلش حتما تو رو می کشن…

به ناهید خبر میدن که زن دایی مریم فوت شده و او گریان از خونه بدون هیچ حرفی می رود…
مهرداد به همسرش زنگ می زنه و میگه بهتره با فریبا با هم برین خونه بابات که بدجوری آمپر چسبونده…
پیمان به آوا میگه به جای شهربازی می خوایم بریم خونه بابا رحیم و بعد به هم قول می دن که مامان فریبا چیزی نفهمه…

خانه پدری پیمان رو به روی خانه زندایی مریم، ناهید است و بعد از رسیدن به اون جا شوکه میشه و سر جاش ایستاده که ناهید به اون جا می رسه و در می زنه…
خانمی در را برای ناهید باز می کنه اما با تنفر نگاهش و ازش می گیره و در را می بندد و به داخل می رود…
ناهید بر می گرده تا به سمت ماشین بره که با پیمان چشم تو چشم میشه و با نفرت میره…

پیمان درباره فوت آن خانم با خواهرش حرف می زنه که او میگه مریض بود و سر دارو هم به تو رو نزدن چون هنوز سر ازدواج ناهید دلشون باهات صاف نیست…
پیمان هم چنان بی خیال با آن دختر چت می کنه و دخترش هم مشغول بازی با بهنام است…
پیمان یک آهنگ عاشقانه برای آن خانم می فرستد و او هم با لذت گوش می کنه…

ناهید با چشم های گریان مقابل داروخانه شیبانی ایستاده و گذشته ها و نحوه آشناییش با شیبانی را به خاطر می آورد…
همه در خانه مادری ناهید عزادار هستند و اون خانمی که در را براش باز کرده بود، خواهر ناهید است و رو به دخترش نازنین میگه من مطمئنم تو به اون خالت گفتی…
ناهید سر خاک عروس زن داییش رفته و یه دل سیر گریه می کند…

فریبا و خواهرش درباره چیز های که پدرش به اسم ناهید کرده، حرف می زنند…
بابا رحیم به خانه رفته، دخترش بهش میگه زن محمد حسین فوت شده و بعد با هم گپ می زنند…
دخترا به خانه پدرشان رفته ولی او استقبال آن چنانی ازشون نمی کند و بهشون تیکه می اندازد…

پیمان به همراه خانواده اش مشغول نهار خوردن هستند که حرفاش باعث آزرده شدن آن ها میشه و همگی ترکش می کنند. فریبا بحث به نام زدن خونه و ماشین اش را به میان کشیده که پدرش میگه حالا که من حالم بده این حرفارو می زنی و می ترسی سرت بی کلاه بمونه…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال تمام رخ از شبکه 3 سیما + عکس