خلاصه داستان قسمت ۱۸ سریال تمام رخ از شبکه سه سیما + عکس

برای دوستداران سریال های ایرانی خلاصه داستان قسمت ۱۸ سریال تمام رخ را در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد قرار داده ایم. با ما همراه باشید. زمان پخش سریال تمام رخ از شبکه سه سیما نیز مانند دیگر سریال های شبکه سوم در ساعت ۲۰:۴۵ هر شب خواهد بود.

سریال ۳۰ قسمتی « تمام رخ » به نحوی در ادامه سریال قبلی ابوالفضل صفری یعنی «سرجوخه» ساخته شده است و داستان آن در همان فضای گروه های شرط بندی، قمار و پول شویی های کلان اقتصادی می گذرد و گویا صفری می خواهد تا با موضوع تروریسم اقتصادی، سه گانه خود را کامل کند؛ سه گانه ای که پیش تر با احمد معظمی و با موضوع امنیتی ساخته بود.

خلاصه داستان قسمت ۱۸ سریال تمام رخ

فرانسه - پاریس

ابراهیم و برژیت در کافه رو به روی هم نشسته اند، برژیت سکوت کرده و هیچی نمی گه، بعد از رفتن باریستامن کافه، برژیت به او میگه من به کشورم خیانت نمی کنم و از این که خواستم دوباره ببینمتون برای تشکر بابت خبر راستی که درباره شوهرم دادید بود، ولی کاش نمی فهمیدم که ابراهیم میگه نباید به جنگ با واقعیت رفت.

برژیت زیر لب میگه مکس کاری می کنم تا روزی صد بار بمیری و رو به ابراهیم میگه اگر می خوای باهات همکاری کنم، باید مرده یا زنده قاتل لئو رو برام بیارید.

ابراهیم هم میگه هزینتون خیلی بالاس و در ازاش چی میدی که برژیت اول می پیچونه ولی با دیدن سفت و سختی ابراهیم کوتاه میاد.

ناهید تو خونه پدریش از خواب بیدار شده و کنار مادر و پدرش و محمدحسین صبحانه می خوره و خیلی خوشحاله.

فریبا به فرهاد زنگ زده و خبر کارت کنکورش و می گیره و باهاش توی کافه قرار می ذاره.

ناهید آماده شده تا بره بیمارستان و منتظر مریم نشسته، ناهید از مامانش درباره عشق سوال می پرسه که او میگه از سمج بودن بابات خوشم می اومد و این که حرفش همش توران بود، قند و تو دلم آب می کرد.

فرهاد و فریبا با هم به کافه رفته اند و درباره این که یه لیست از طلبکارای پدرشون پیدا کنند و باهاشون تصویه کنند، حرف می زنند و درباره این که می تونند از حق ارثیه شون بگذرند یا نه فکر کنند.

ناهید در حال راه رفتن به سمت محل کارش است که خانمی جلوشو می گیره و خودش را خاله بچه های شیبانی و خواهر زن محمود معرفی می کند.

ناهید به گذشته ها پرت میشه و روزی که با محمود به سالن چوگان رفته بود و یک اسب ازش هدیه گرفته بود را به خاطر می آورد.

ناهید حسابی از اسبش خوشش اومده بود که همون لحظه خواهر زن شیبانی جلوش سبز میشه و رو به شیبانی میگه مطمئنم حقیقت مرگ خواهرم و به این خانم هم نگفتی و ناهید برای اسب سواری میره.

شیبانی رو به خواهر زنش میگه چی از من می خوای که او میگه فقط می خوام دلیل فوت خواهرم و بدونم که شیبانی میگه اگر پول می خوای بگو اگر نه تو رو هم می فرستم پیش خواهرت و بی توجه به رفتن مهناز به ناهید خیره میشه.

ناهید به خودش میاد و از او می پرسه چرا قبل از مرگ شیبانی نیومدید که او میگه چون فکر می کردم تا وقتی شما تو اون خونه باشید باز هم کسی به من جوابی نمیده که ناهید میگه فوت خواهر شما همیشه برای من مثل راز بود ولی اگر بخواین بدونید چرا من اومدم تو زندگی خواهرتون، بهتون می گم.

لیلی از کار های مسعود می ترسه و دائما بهش گوشزد می کنه تا دوباره تاوان پس ندن.

ابراهیم و همکارش آرش از فرانسه به ایران برگشتند و درباره پیدا کردن قاتل لئو، شوهر برژیت حرف می زنند و بعد از آن ابراهیم پیش مافوقش میره و میگه خلیل تنها کسیه که می تونه قاتل لئو رو پیدا کنه تصمیم می گیرند خسروی را هم تحت نظر بگیرند.

مسعود بعد از تمام شدن کارش به خونه میره و لیلی میگه احتمالا پدرم چند روزی بیاد تهران که او خوش حال میشه و میگه پس تو چند روزی که من نیستم تنها نیستی و بعد هم از این که از کنسولگری آمریکا تو دبی وقت گرفته حرف می زنه که لیلی اول قبول نمی کنه ولی او حرف خودش را می زند و مشخصه که تصمیمشو گرفته.

ابراهیم با خلیل درباره پیدا کردن قاتل لئو حرف می زند و خلیل میگه پس با هم می ریم افغانستان و ایشالا با دست پر بر می گردیم.

آن دو با هم به افغانستان رفته اند و خلیل به یک قهوه خونه میره و مقابل آقایی می نشیند و با هم شروع به گپ زدن می کنند که کمی بعد ابراهیم هم بهشون اضافه میشه و فیلم قتل لئو رو بهش نشون میده و او میگه فراری شده و داعش دنبالشه که خلیل میگه دو روز دیگه همین جا منتظرتم و باید قبل از داعش پیداش کنیم.

مسعود به فرودگاه رفته تا به وقت مصاحبه اش برسه.

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال تمام رخ از شبکه 3 سیما + عکس