خلاصه داستان قسمت ۱۷ سریال تمام رخ از شبکه سه سیما + عکس

برای دوستداران سریال های ایرانی خلاصه داستان قسمت 17 سریال تمام رخ را در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد قرار داده ایم. با ما همراه باشید

خلاصه داستان قسمت 17 سریال تمام رخ از شبکه سه سیما + عکس

برای دوستداران سریال های ایرانی خلاصه داستان قسمت 17 سریال تمام رخ را در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد قرار داده ایم. با ما همراه باشید. زمان پخش سریال تمام رخ از شبکه سه سیما نیز مانند دیگر سریال های شبکه سوم در ساعت ۲۰:۴۵ هر شب خواهد بود.

سریال ۳۰ قسمتی « تمام رخ » به نحوی در ادامه سریال قبلی ابوالفضل صفری یعنی «سرجوخه» ساخته شده است و داستان آن در همان فضای گروه های شرط بندی، قمار و پول شویی های کلان اقتصادی می گذرد و گویا صفری می خواهد تا با موضوع تروریسم اقتصادی، سه گانه خود را کامل کند؛ سه گانه ای که پیش تر با احمد معظمی و با موضوع امنیتی ساخته بود.

خلاصه داستان قسمت 17 سریال تمام رخ

ناهید به اداره آگاهی رفته.

پیمان دوباره مورد بازجویی قرار گرفته و بازجوش بهش میگه چند روز دیگه ترتیب دیدن خانوادتو میدم، بهتره از زبون خودت بشنون تا باورشون بشه.

مسعود از زندان آزاد شده و لیلی هم به دنبالش رفته است.

بچه های شیبانی به خونه پدرشون برگشتند، آوا از همه خوشحال تره ولی فرناز و فرهاد و فریبا حالشون خوش نیست و حالا که فهمیدند ثروت پدرشون از کجا اومده دیگه دلشون خوش نیست و مهرداد هم هر چی میگه تو حالشون هیچ تاثیری نداره.

برژیت با مادرش قدم می زنه و با هم حرف می زنند و مادرش میگه دیگه بهت اجازه نمیدم بری خاورمیانه و همه اخلاقات مثل شرقیا شده و نباید یادت بره کارت چیه و چیکار باید بکنی.

مسعود و لیلی با هم حرف می زنند و مسعود به همسرش میگه فعلا نمی تونیم خونه بخریم و باید کارامو راست و ریس کنم که لیلی نگران میشه اما او میگه دیگه نمی خوام کار خلافی کنم.

ناهید با چمدونش به خونه برگشته که مادر پدرش و محمدحسین هر دو از دیدنش خوشحال میشن و ناهید میگه خیلی اشتباه کردم ولی بلاخره راه راست و پیدا کردم و اموال شیبانی رو بهش برگردوندم و پدرش هم با خوشحالی بهش میگه می دونستم بر می گردی و همه همدیگر را در آغوش می کشند.

بچه های شیبانی دور هم شام می خورند که فرناز سراغ پیمان را می گیره و او میگه این بار خیلی ماموریتش طولانی شده ولی بلاخره میاد.

مهرداد پای ارث و میراث را به میان می کشه که فریبا و فرهاد به حالت ناراحت از سر میز بلند میشن و فرناز به خاطر این حرفا کلی با مهرداد بحث می کنه اما او حرف خودش و می زنه و از کوبیدن خونه و برج سازی حرف می زنه.

بعد از رفتن مهرداد و فرناز، فرهاد به فریبا میگه مهرداد اونقدری هم پر بی راه نمیگه با اومدن دکتر شما هم می رین و من تنها می مونم و بهش پیشنهاد میده خونه خودشو بفروشه تا سهم فرناز و بده و با هم زندگی کنند که فریبا گریه امونش نمیده و همه چیز را درباره پیمان به برادرش میگه.

فرانسه - پاریس

برژیت در خیابان راه می رود و ابراهیم هم پشت سر او است و کمی بعد برژیت به یک کافه که همیشه با لئو می رفته، می رود و قهوه سفارش می دهد. ابراهیم به سمت برژیت میره و باهاش سر صحبت را باز می کند و بعد از معرفی خودش، فیلم کشته شدن همسرش را بهش نشون می دهد.

برژیت با دیدن فیلم حالش بیشتر بهم می ریزد و به او میگه من از اولم می دونستم که لئو کشته شده ولی دلم نمی خواست باور کنم و برای همین با مکس وارد کار شدم.

ابراهیم به اتاقش در هتل رفته و با همکارش حرف می زنند و همکارش سر این که برژیت برای همکاری بهش زنگ می زنه یا نه شرط می بنده و میگه اگر زنگ بزنه، وقتی برگردم ایران دوباره میرم دانشگاه، فقط این بار استادم و عوض می کنم و می خندد.

مسعود به سرکارش برگشته و یکی از همکاراش کمی درباره یک پروژه باهاش صحبت می کنه و سرغ پیمان را می گیره که او میگه بی خبرم و بعد هم به دفتر کارش می رود و حسابی توی فکر است.

کمی بعد لپ تاپش را باز می کند و چیزی را سرچ می کند و لبخند معنا داری می زند.

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال تمام رخ از شبکه 3 سیما + عکس

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان