خلاصه داستان قسمت ۱۶ سریال تمام رخ از شبکه سه سیما + عکس

برای دوستداران سریال های ایرانی خلاصه داستان قسمت 16 سریال تمام رخ را در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد قرار داده ایم

خلاصه داستان قسمت 16 سریال تمام رخ از شبکه سه سیما + عکس

برای دوستداران سریال های ایرانی خلاصه داستان قسمت 16 سریال تمام رخ را در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد قرار داده ایم. با ما همراه باشید. زمان پخش سریال تمام رخ از شبکه سه سیما نیز مانند دیگر سریال های شبکه سوم در ساعت ۲۰:۴۵ هر شب خواهد بود.

سریال ۳۰ قسمتی « تمام رخ » به نحوی در ادامه سریال قبلی ابوالفضل صفری یعنی «سرجوخه» ساخته شده است و داستان آن در همان فضای گروه های شرط بندی، قمار و پول شویی های کلان اقتصادی می گذرد و گویا صفری می خواهد تا با موضوع تروریسم اقتصادی، سه گانه خود را کامل کند؛ سه گانه ای که پیش تر با احمد معظمی و با موضوع امنیتی ساخته بود.

خلاصه داستان قسمت 16 سریال تمام رخ

ترکیه
برژیت در حال قدم زدن در خیابان است، خانم پلیس ایرانی هم او را تحت نظر دارد.
ایران
فریبا کنار آوا که خوابیده، نشسته است که گوشیش زنگ می خوره و آقا رحیم پشت خط است، آقا رحیم، سراغ پیمان را از فریبا می گیره و او کامل براش توضیح میده چه اتفاقی افتاده است که آقا رحیم دست و پاش شل میشه و روی زمین می افتد.

مهری به سمت پدرش میره اما او هیچ حرفی به دخترش نمی زنه و به محمدحسین زنگ می زنه.
مامور های پرونده پیمان و برژیت بعد از نفوذ به خانه او تصمیم گرفته اند که با اطلاعات به سراغ خود برژیت بروند.
آقا جعفر و توران خانم درباره ناهید و ازدواجش با شیبانی حرف می زنند و توران خانم با گریه میگه همه آرزوم اینه که دوباره دخترمو خوشحال زیر سقف همین خونه ببینم.

ابراهیم مسئول پرونده پیمان، عکس های لئو همسر برژیت را قبل از سر بریدن نگاه می کنند و درست کمی بعد خلیل هم بهشون اضافه میشه و به حرفاشون اضافه می کنه که داعش هیچ اسیری را زنده نگه نمی دارد.
محمدحسین با ابراهیم صحبت می کنه و ازش می خواد قراری ترتیب بده تا پیمان پدرش را ببیند و خودش همه چیز را بهش بگوید.

فریبا و آوا با هم از خرید برگشته اند و آوا از این که مادرش موز نخریده و دیگه قرار نیست که به مهد بره ناراحته اما فریبا با بازی حواسش و پرت می کنه تا به دخترکش زیاد سخت نگذره.
ناهید تلفنی با کسی صحبت می کند و به او میگه دارم میرم به ناکجا آباد و دیگه هیچ وقت معلوم نیست که برگردم یا نه و تنها از کل وسایلش یک چمدون در دستش است و از خانه با تاکسی به فرودگاه میره.
آقا رحیم به دیدن فریبا و آوا رفته و برای آوا عروسک خریده است.

کمی بعد فریبا او را به اتاقش می رساند و با پدر شوهرش شروع به صحبت می کنه و کمی بعد آقا رحیم بهش میگه خونه رو می فروشم تا دو تا خونه خوب برای خودمون رهن کنم و بعد هم مقداری پول روی میز می گذارد و با گفتن شرمنده ام می رود.
خلیل با ابراهیم تماس گرفته اما از صداش مشخصه حال خوشی نداره و میگه میام دفترت تا با هم حرف بزنیم.
محمدحسین به دنبال ناهید رفته اما او را پیدا نمی کند و به سرعت به مادر و پدرش خبر میده که ناهید رفته.

ناهید به سر خاک شیبانی رفته و بعد از خواندن فاتحه به دفتر وکیل میره و با دادن اصل صلح نامه از او می خواد تا تمام مال و اموال شیبانی را به بچه هاش برگرداند.

فریبا در خانه نشسته و ملحفه های شسته شده را تا می کنه و آوا هم بهونه گیری می کند که گوشی فریبا زنگ می خوره و آقای میرزایی بهش میگه که ناهید صلح نامه را فسخ کرده و تا یه ساعت دیگه هم پلمپ خونه باز میشه.فریبا خوشحال سر جاش می شینه و گریه می کنه، آوا هم با خوشحالی به اتاقش میره تا وسایلش را جمع و جور کند.

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال تمام رخ از شبکه 3 سیما + عکس

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان