خلاصه داستان قسمت ۱۱ سریال تمام رخ از شبکه سه سیما + عکس

برای دوستداران سریال های ایرانی خلاصه داستان قسمت 11 سریال تمام رخ را در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد قرار داده ایم. با ما همراه باشید.

خلاصه داستان قسمت 11 سریال تمام رخ از شبکه سه سیما + عکس

برای دوستداران سریال های ایرانی خلاصه داستان قسمت 11 سریال تمام رخ را در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد قرار داده ایم. با ما همراه باشید. زمان پخش سریال تمام رخ از شبکه سه سیما نیز مانند دیگر سریال های شبکه سوم در ساعت ۲۰:۴۵ هر شب خواهد بود.

سریال ۳۰ قسمتی « تمام رخ » به نحوی در ادامه سریال قبلی ابوالفضل صفری یعنی «سرجوخه» ساخته شده است و داستان آن در همان فضای گروه های شرط بندی، قمار و پول شویی های کلان اقتصادی می گذرد و گویا صفری می خواهد تا با موضوع تروریسم اقتصادی، سه گانه خود را کامل کند؛ سه گانه ای که پیش تر با احمد معظمی و با موضوع امنیتی ساخته بود.

خلاصه داستان قسمت 11 سریال تمام رخ

پیمان و خانواده اش دور هم شام می خورند که بابا رحیم میگه خونه رو به بنگاه سپردم تا زودتر از این جا بریم، حال همه گرفته میشه و از همه ناراحت تر بهنامه ولی آقا رحیم تصمیمشو گرفته و حرف حرفه خودشه.

پلیس ها درباره رابطه جی یو هان با برژیت صحبت می کنند و نتیجه می گیرند که پای منافع آمریکا در میان است و برنامه هاشون و از سر می گیرند.

روز بعد

پیمان در حال رفتن به سر کارش است که آقا جعفر را می بیند و به او سلام می دهد، ولی آقا جعفر فقط نگاهش می کنه که پیمان سوار ماشین میشه و میره.

آوا حالش خوش نیست و تب کرده، مهرداد دائما با فرناز به خاطر بودن فریبا و آوا و فرهاد بحث می کنه که فریبا هم متوجه میشه و بهم می ریزه.

پیمان با ناهید تماس گرفته و به او میگه دست از کاراش برداره که ناهید میگه این خونه و زندگی از خون دل پدر من و امثال پدر منه که پیمان کلافه تلفن را قطع می کند.

فرهاد با فریبا حرف می زنه و میگه اصلا دلم نمی خواد هیچ وقت همسرم مثل تو و فرناز باشه و بهش میگه بهتره یکم رو رفتارت فکر کنی و با گفتن این که میرم دنبال خونه از جاش بلند میشه.

مسعود در آزمایشگاه با یکی از همکاراش درباره خرید خونه حرف می زنه و به سمت پیمان میره و به او میگه فردا روز قسط آخر خونس و بهش قول میده که بعد از خرید خونه کم کم برگردونه.

ترکیه

برژیت به دیدن مکس رفته و میگه می خواد به دیدن خانواده اش بره، آن ها مشغول صحبت هستند که پیمان بهش زنگ می زنه و میگه اوضاع این جا بهم ریخته و هر چی زودتر قصد داره بره اون جا ازش می خواد تا به مکس بگه که زودتر کارای رفتنشو انجام بده.

آقا جعفر در حال خرید از وانت میوه فروشی است که متوجه میشه چند نفر در حال متر کردن خانه اش هستند، جعفر خان به خانه میره و سراغ مهری و آقا رحیم را می گیره که توران خانم میگه چی شده یاد رفیق قدیمیات افتادی، خونشو گذاشته برای فروش تا از این جا بره ببینم خیال تو راحت میشه یا نه.

فریبا و فرهاد در حال به دنبال خونه گشتن هستند و حرفای فرهاد زیاد به مزاج فریبا خوش نمیاد.

پلیس ها هم چنان پیمان و هر کسی که باهاش در ارتباط است را زیر نظر دارند تا روند تحقیقاتشون بهم نخوره.

فریبا به دیدن پیمان رفته و ازش می خواد تا یه خونه اجاره کنند و دوباره شروع به بحث با هم می کنند که پیمان ازش می خواد از اون جا بره تا راحت به کاراش برسه.

آقا جعفر از بهنام درباره پدرش سوال می پرسه که بهنام میگه داریم خونه رو می فروشیم و دیگه پدرمم کار نمی گیره.

آقا جعفر و بهنام با هم به بنگاه محله میرن و جعفر خان هم با آقا رحیم آشتی می کنه، هم جلوی فروش خونه اش را می گیره و می رود.

پیمان با برژیت حرف می زند و درباره ساعت پروازش و اشتیاقش برای دیدنش حرف می زنه، مسعود هم از او فیلم می گیره، برژیت عکس لئو را جلوی خودش گذاشته و در اصل همه ابراز علاقه هاش با اوست، پیمان به محض این که می فهمه مسعود داره ازش فیلم می گیره، تلفن را قطع می کند و با او شروع به بحث می کند و تحقیرش می کند تا هر طور شده او را از سر خودش باز کند اما این حرفا به گوش مسعود نمیره و میدان را خالی نمی کند.

کمی بعد مسعود بعد از سوزوندن پیمان از کافه بیرون می آید و می رود.

فرهاد و فریبا و آوا در حال رفتن به خونه اجاره ای که گرفتند، هستند، فرناز هر چی سعی می کنه جلوشون و بگیره، موفق نمیشه و تعارف خشک و خالی مهرداد هم اثری نداره.

پیمان با فریبا تماس گرفته و با او حرف می زنه و آدرس خونه جدید را می گیره و پلیس ها هم مراقبن تا او را گم نکنند و آدرس جدید را پیدا کنند و بعد از آن پیمان به ناهید زنگ می زنه تا راضیش کنه از خر شیطون بیاد پایین که ناهید میگه داداشم اومده دنبالم و داریم میریم جایی، شبم بعید می دونم بیام و قطع می کنه.

پیمان به خونه جدید رفته، کارگر ها در حال بردن اثاث ها هستند و پیمان هم به سمت آوا میره و می فهمه بچش تب داره.

پیمان و فریبا و فرهاد در آشپزخانه هستند که یهو آوا جیغ می کشه و از سوسک ترسیده.

فرهاد، آوا را با خودش برده، فریبا و پیمان هم بعد از یه دعوای جدی با هم دیگه، دوباره قهر می کنند و فریبا هم پیشنهاد جدایی میده و پیمان هم با برداشتن کلید خانه پدری فریبا از آن جا می رود.

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال تمام رخ از شبکه 3 سیما + عکس

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان