خلاصه داستان قسمت ۲۹ سریال تمام رخ از شبکه سه سیما (قسمت آخر)

برای دوستداران سریال های ایرانی خلاصه داستان قسمت ۲۹ سریال تمام رخ را در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد قرار داده ایم. با ما همراه باشید. زمان پخش سریال تمام رخ از شبکه سه سیما نیز مانند دیگر سریال های شبکه سوم در ساعت ۲۰:۴۵ هر شب خواهد بود.

سریال ۳۰ قسمتی « تمام رخ » به نحوی در ادامه سریال قبلی ابوالفضل صفری یعنی «سرجوخه» ساخته شده است و داستان آن در همان فضای گروه های شرط بندی، قمار و پول شویی های کلان اقتصادی می گذرد و گویا صفری می خواهد تا با موضوع تروریسم اقتصادی، سه گانه خود را کامل کند؛ سه گانه ای که پیش تر با احمد معظمی و با موضوع امنیتی ساخته بود.

خلاصه داستان قسمت ۲۹ سریال تمام رخ

ترکیه

ابراهیم با هندزفری تو گوشش اما با حواس جمع در حال قدم زدن در یک پارک است و بعد از مدتی روی یک نیمکت می نشیند.

خلیل هم دورادور حواسش به او جمع است و مراقب اطراف تا اگر کسی قصد نزدیک شدن به ابراهیم را داشت، متوجه شود.

ابراهیم روی صندلی نشسته و ساندویچ می خوره که کمی بعد ماشین پلیسی که در آن برژیت و مکس و آقای دیگری هستند، جلوش می ایستند.

مرد که به ظاهر در نقش پلیس است، به سمت ابراهیم میره و بعد از گرفتن اطلاعات شخصی او به دستور مکس می خواد سوار ماشینش کنه که برژیت میگه این خلاف دستور آناس و همون لحظه مکس رو می کشه.

ابراهیم و خلیل برای این که به برژیت آسیبی نرسه، سریعا مردی که همراه مکس است را می کشند و برژیت هم با اسلحه مکس یه تیر به بازوی خودش می زند و ابراهیم میگه خانم امنی رو به سراغ شما می فرستم تا زخمتو ببینه.

آنائل با بالا سریش توی پارک قرار گذاشته که رئیسش بهش میگه برژیت را با مهربونی به پلاک ۲۶ بیار تا ببینیم اون دقیقا چیکار کرده و مطمئنم که آدم ایرانی ها شده.

آنائل به برژیت زنگ زده و بعد از پرسیدن حالش میگه خودت و اذیت نکن و فقط استراحت کن تا زودتر خوب بشی.

برژیت سریعا تمام اطلاعات را به ابراهیم میده و کمی بعد آنائل زنگ در را می زنه و با دیدن دست بسته شده برژیت ازش می پرسه چی شده که او همون داستانی که تو ذهنش است را تعریف می کند و سعی می کنه کامل مکس را تو ذهن او خراب کند.

ابراهیم و خلیل تمام حواسشون به برژیت است و ابراهیم دائما باهاش حرف می زنه و میگه مو به مو به حرفام عمل کن تا بتونیم نجاتت بدیم و بازی به نفع خودمون تموم شه.

آنائل، برژیت را به خونه امن می بره و تمام تلاشش و می کنه تا با او مهربان برخورد کنه.

ابراهیم هم دائما او را به آرامش دعوت می کنه و میگه الان توی میدون مینه و اولین اشتباهش، آخرین اشتباهشه.

آنائل و برژیت با هم به داخل خونه امن رفته اند و اشناف، رییس آنائل شروع به صحبت با برژیت می کنه و آنا هم زخم دست او را باز می کنه تا اشناف از زخمی شدنش مطمئن باشه.

اشناف کمی با برژیت بازی روانی راه می اندازد و کمی بعد شخصی به عنوان بازجو به کنارشون میره و برژیت با رندی کامل تعداد افرادی که دورش هستند را به ابراهیم میگه و بعد میگه می خوام تنهایی بازجویی بشم و به اتاقی میرن.

خلیل، اصرار می کنه تا برژیت را نجات بدن.

برژیت به بازجوش میگه، آنائل جاسوس چند جانبه است و بعد هم در ازای گفتن واقعیت میگه می خوام، خودم جون آنائل و بگیرم.

برژیت خیلی جدی شروع به جاسوس نشون دادن آنائل می کنه و بازجوش را گول می زنه و بعد از این که بازجوش به سراغ آنائل میره از ابراهیم به خاطر این که بهش کمک کرده، تشکر می کنه.

کمی بعد، آنائل به همراه بازجو به داخل اتاق بازجویی میره و مرد بازجو ضبط صوت را داخل کیف آنائل پیدا می کنه و با عصبانیت میره.

کمی بعد ابراهیم و خلیل وارد ساختمون میشن و درگیری آغاز میشه، برژیت روی آنائل اسلحه می کشه و مقابلش ایستاده، خلیل خونه را تمیز می کند و بعد هم جلوی کسی که قصد کشتن برژیت داشت را می گیرد و برژیت هم آخرین حرف های آنائل را گوش میده و بعد از کشتنش، اسلحه اش را روی همان میز می گذارد و به بیرون از خونه میره تا گیر پلیس ها نیوفته.

برژیت به همراه خلیل و ابراهیم در مسیر یک جاده است و به کمک آن ها تا یک مسیری میره که به زادگاهش برسه.

برژیت به زادگاهش رفته و به بازی هم شهریاش نگاه می کنه و کمی بعد خودش هم وارد بازی میشه و با دختر بچه ها بازی می کنه و حسابی باهاشون خو گرفته.

برژیت یک کتاب با اسم اسم واقعیش به نام ابراهیم بت ها را شکست نوشته و نسخه اولیه چاپش بهش رسیده و می خواد اون و غلط ها شو بگیره تا به چاپ کلی برسه و حسابی خوشحاله.

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال تمام رخ از شبکه 3 سیما + عکس