خلاصه داستان قسمت ۲۶ سریال تمام رخ از شبکه سه سیما + عکس

برای دوستداران سریال های ایرانی خلاصه داستان قسمت ۲۶ سریال تمام رخ را در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد قرار داده ایم. با ما همراه باشید.

خلاصه داستان قسمت ۲۶ سریال تمام رخ از شبکه سه سیما + عکس

برای دوستداران سریال های ایرانی خلاصه داستان قسمت ۲۶ سریال تمام رخ را در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد قرار داده ایم. با ما همراه باشید. زمان پخش سریال تمام رخ از شبکه سه سیما نیز مانند دیگر سریال های شبکه سوم در ساعت ۲۰:۴۵ هر شب خواهد بود.

سریال ۳۰ قسمتی « تمام رخ » به نحوی در ادامه سریال قبلی ابوالفضل صفری یعنی «سرجوخه» ساخته شده است و داستان آن در همان فضای گروه های شرط بندی، قمار و پول شویی های کلان اقتصادی می گذرد و گویا صفری می خواهد تا با موضوع تروریسم اقتصادی، سه گانه خود را کامل کند؛ سه گانه ای که پیش تر با احمد معظمی و با موضوع امنیتی ساخته بود.

خلاصه داستان قسمت ۲۶ سریال تمام رخ

خانمی در حال صحبت کردن با گوشیش است، برژیت هم اون جا است و بعد از تمام شدن صحبتش، شروع به صحبت با همون خانم می کند که حالا مشخص شده اون خانم صاحب پرورشگاهی بوده که او در آن جا نگهداری می شده.

خانم مدیر پرورشگاه شروع به صحبت می کنه و میگه خیلی خوب این دختر و یادمه.

او برای کردستان عراق بوده و تمام خانواده اش توسط صدام کشته شده اند و بعد هم درباره آنائل صحبت می کنه که او را به او سپرده و بعد هم بابت این که نتونسته کمکش کنه، عذرخواهی می کنه و میره.

برژیت هم با چشم های اشکی و عصبی از اون جا بیرون میره.

آنائل به دیدن امیلیا رفته و امیلیا از او به خاطر این که خرابکاری کرده، عذر خواهی می کنه ولی آنائل میگه تو همیشه خرابکاری می کنی و منم رد پای کاراتو پاک می کنم.

امیلیا فقط از او عذرخواهی می کنه و ازش می خواد ببخشتش و میگه تمام دار و ندارش را از او دارد.

امیلیا حسابی او را بغل می کند و به آنائل محبت می کند، آنائل هم به محبت های او جواب میده اما کمی بعد دو تا تیر توی بدن امیلیا خالی می کند و با پاک کردن ر انگشت هایش می رود.

ابراهیم این بار از دانیال بازجویی می گیرد، دانیال خودش را هیچ کاره می داند و میگه من فقط یه روانشناس ساده بودم و دنبال پول بودم.

ابراهیم میگه از هدفتون بگید که او میگه همه چیز زیر سر مرجانه بود، مرجانه هم برای امیلیا کمبل کار می کرد و پیش از این تو کشور های دیگه هم با هم این کار و کرده بودند.

برژیت مقابل یک دیوار پر از عکس و روزنامه ایستاده، او مطمئنه که فقط آنائل می تونه به سوال های هویتی او جواب بده و تو رویای خودش شروع به بازجویی کردن از او می کند و براش حکمم می بره.

برژیت شروع به خواندن متن شکایت نامه اش از آنائل می کند و او را قاتل خودش و خانواده اش و لئو و تمام عزیزانش می داند.

ابراهیم و همکارش درباره باقی مدارک و سرنخ هایی که به دستشون رسیده با هم صحبت می کنند و تیکه های پازل را به هم می چسبونن.

استفان در یک کافه نشسته و کمی بعد گوشی یک خانم را می دزدد و به ابراهیم زنگ می زند.

ابراهیم با استفان صحبت می کند و بهش میگه برای شناختن خودت و پیدا کردن هویتت پس فردا به فلان جا بیا و مراقب باش کسی دنبالت نکنه تا به سرنوشت امیلیا کمبل دچار نشی و قطع می کنه.

برژیت به یک خانه رفته و داخل حیاط به

تصویر خودش در حوض خیره شده که کمی بعد خانمی از داخل تراس او را به داخل خانه دعوت می کند.

برژیت و اون خانم مسن با هم گپ می زنند و مشخص میشه برژیت یک دختر احساساتی که عاشق تئاتر بوده اما به خاطر آنائل دارو سازی خونده و مسیر زندگیش تغییر کرده.

برژیت از مردن لئو میگه و بعد از این که خانم مسن دلداریش میده او به اتاقش تو اون خونه میره و اطراف را نگاه می کند.

خانم مسن از شب عروسی برژیت که او با لئو تو این اتاق آماده شده، حرف می زند و بعد هم از بچگیش که آنائل سرپرستی اش را به او داده بود میگه اما اضافه می کنه که مادر اصلیش و تصمیم گیرنده تمام اتفاق های زندگیش، خانم آنائل بوده.

استفان به محل قرارش با ابراهیم رفته، ابراهیم هم کمی بعد به سمتش میره و کنارش می شینه، استفان میگه من اومدم دنبال هویتم و می خوام بدونم کی هستم و چرا یه عده منو تبدیل به عمصر کردن.

ابراهیم نگاه عمیقی به اطراف می اندازد و به او میگه باید بت من و تو وجودت از بین ببری و به حقانیت خداوند پی ببری.

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال تمام رخ از شبکه 3 سیما + عکس

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان