خلاصه داستان قسمت ۲۲ سریال تمام رخ از شبکه سه سیما + عکس

برای دوستداران سریال های ایرانی خلاصه داستان قسمت ۲۲ سریال تمام رخ را در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد قرار داده ایم. با ما همراه باشید. زمان پخش سریال تمام رخ از شبکه سه سیما نیز مانند دیگر سریال های شبکه سوم در ساعت ۲۰:۴۵ هر شب خواهد بود.

سریال ۳۰ قسمتی « تمام رخ » به نحوی در ادامه سریال قبلی ابوالفضل صفری یعنی «سرجوخه» ساخته شده است و داستان آن در همان فضای گروه های شرط بندی، قمار و پول شویی های کلان اقتصادی می گذرد و گویا صفری می خواهد تا با موضوع تروریسم اقتصادی، سه گانه خود را کامل کند؛ سه گانه ای که پیش تر با احمد معظمی و با موضوع امنیتی ساخته بود.

خلاصه داستان قسمت ۲۲ سریال تمام رخ

ابراهیم با مافوقش درباره اطلاعات جدیدی که به دست آورده صحبت می کند و به دنبال انجام بهترین عملکرد است.

لیلی به خونه رفته که مسعود بهش زنگ می زنه و میگه اومدم کافه هتل و حسابی نگران مصاحبه فردام، هر چقدر که مسعود نگرانه، لیلی خوشحاله و سعی می کنه او را آروم کند و باز هم بهش تاکید می کنه تا کاری انجام نده که باعث به وجود اومدن مشکل شه.

برژیت فیلم خونه مکس و برای ابراهیم ارسال کرده تا جای مناسب برای کار گذاشتن دوربین و میکروفون را انتخاب کنند.

امیلیا تو بیمارستانه و دوباره همون پرستار پیششه و خودشو کلافه نشون میده و امیلیا می فهمه از این که امشب خاستگاری همکارشه حسودیش شده و کمه دلداریش میده و سعی می کنه به خودش جلبش کنه.

آذربایجان - باکو

مسعود به مصاحبه رفته که به او دستگاه دروغ سنج وصل کرده اند و بهش میگن جواب سوالاتو فقط با آره و نه جواب بده و بعد از تموم شدن، خانمی که با مسعود مصاحبه کرده، ازش می پرسه چرا نمی خوای بدونی جواب تستت مثبت یا منفیه که او میگه من هنوز تو شوک جاسوس بودن پیمانم و اون خیلی خنگ تر از این حرفاس که خانم سفیر میگه اصلا این طور نیست و شما در صورتی ویزای کشور من و می گیرید که برامون یه پروژه ای و تو موسسه هدف جایی که کار می کنید انجام بدید که مسعود خداحافظی می کنه و میره.

ترکیه - استانبول

برژیت به سر قرار با یکی از ماموران ایرانی رفته و بعد از گرفتن وسایلی که لازم داره، میگه به همکارتون بگید زودتر کار و تموم کنه چون من با دیدن مکس حالم بد میشه و دیگه تحملشو ندارم.

مسعود دوباره به کافه رفته و به لیلی زنگ زده، لیلی کلی درباره مصاحبه ازش سوال می پرسه و میگه چرا ایران پیش خانواده هامون نمونیم که مسعود میگه همه چیز و به خودم بسپر و لیلی هم با گفتن این که منتظرتیم قطع می کنه.

برژیت به خانه مکس رفته و درباره سفر او به پاکستان برای تبادل لئو با داعش حرف می زنه و تو فرصت مناسب دو تا از وسایلی که مامور های ایرانی ازش خواستند را جا به جا می کنه و پشت پنجره می ایسته که باعث تعجب مکس میشه و میگه دیشب خواب لئو رو دیدم و بهم ریختم.

دکتر امینی با دو نفر از آمریکایی ها به کافه رفته و درباره پروژه صحبت می کنه که متوجه میشه باید اطلاعات نانو دارویی ایران و بهشون بده و بعد هم خودش و خانواده شو به راحتی به واشنگتن ببره.

مسعود با دو دلی کاغذ پروژه و پاکت پول را بر می دارد و مشخصه که حسابی جا خورده.

خانمی که از دوستای امیلیاس و به خانم مهربون معروفه به سراغ همون پرستار رفته و بعد از کمی گپ زدن میگه دنبال کمک به کسایی ام که خودکشی کردن با خونه فرار کردن و او هم با گفتن هر کاری از دستم بربیاد او را راهی می کنه.

مسعود به ایران برگشته و تو دستش یه جعبه عروسکه و لیلی رو صدا می کنه که یهو لیلی از پشت سوپرایزش می کنه و میگه داری بابا میشی که او کلی خوش حال میشه.

پلیس ها جدید ترین اطلاعاتی که از امیلیا تو بیمارستان به دست آوردن و چک می کنند و تماس های مکس رو کنترل می کنند.

خانم مهربون دوباره به دیدن امیلیا رفته و میگه با پرستار کانکت شدم و دنبال فرصتم تا ببرمش به ساختمون و او هم تاکید می کنه مراقب باشه تا ساختمون و از دست نده.

دکتر امیلیا او را مرخص کرده و امیلیا هم شماره خودش و به پرستار میده و شماره او را هم می گیره تا بیرون از بیمارستان ببینتش.

دکتر امینی به دیدن دکتر شمس رفته و به او میگه نمی خوام منتقل بشم و پشیمونم و به نظر میاد که قصد جاسوسی داره و می خواد با آمریکایی ها همکاری کنه که دکتر شمس هم قبول می کنه و میگه امیدوارم دوباره پشیمون نشید.

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال تمام رخ از شبکه 3 سیما + عکس