خلاصه داستان قسمت ۱۹ سریال تمام رخ از شبکه سه سیما + عکس

برای دوستداران سریال های ایرانی خلاصه داستان قسمت ۱۹ سریال تمام رخ را در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد قرار داده ایم. با ما همراه باشید. زمان پخش سریال تمام رخ از شبکه سه سیما نیز مانند دیگر سریال های شبکه سوم در ساعت ۲۰:۴۵ هر شب خواهد بود.

سریال ۳۰ قسمتی « تمام رخ » به نحوی در ادامه سریال قبلی ابوالفضل صفری یعنی «سرجوخه» ساخته شده است و داستان آن در همان فضای گروه های شرط بندی، قمار و پول شویی های کلان اقتصادی می گذرد و گویا صفری می خواهد تا با موضوع تروریسم اقتصادی، سه گانه خود را کامل کند؛ سه گانه ای که پیش تر با احمد معظمی و با موضوع امنیتی ساخته بود.

خلاصه داستان قسمت ۱۹ سریال تمام رخ

افغانستان

خلیل با یک موتور و چند کیسه خرید به خانه ای که در آن ابراهیم و چند نفر دیگر که به نظر میاد خانواده هستند، حضور دارد، رفته است.

خلیل تو خونه میره و رو به ابراهیم میگه چرا چایی دم نکردی که ابراهیم درباره شموس و پیدا شدن قاتل لئو باهاش حرف می زنه که خلیل میگه به نظرم داعش زودتر از ما پیداش میکنه که ابراهیم میگه هر طور شده ما باید بازی و ببریم.

پلیس ها به خانه ی آقا رحیم رفته اند و پیمان هم همراهشونه، فریبا هم در خانه است و منتظر دیدن پیمان ولی چیزی به روی خودش نمی آورد.

پیمان به داخل میره و بعد از سلام سراغ آوا رو می گیره که کسی جوابش و نمی ده و آقا رحیم پدرش میگه من کجا برات کم گذاشتم و چیکار کردم که حالا تاوان من شده این.

پیمان بعد از کمی سکوت میگه اونی که باید سرزنش بشه خودمم و کنار فریبا و پدرش روی مبل می نشیند.

پدرش بهش میگه باید زودتر از اینا جلوتو می گرفتم که او میگه ازشون خواستم بیارنم تو خونه ای که قدرشو ندونستم، من نمی دونم چطوری توی این راه افتادم، فقط می دونم از عمد نبود و می خوام که منو ببخشید.

پدرش بهش میگه هیچ کس از عمد نمیره تو چاه، ببین به کی ظلم کردی که این تاوانشه و بعد هم فریبا به حرف میاد و می پرسه اون زن چی داشت که به من و آوا ترجیحش دادی که پیمان خواهش می کنه درباره اش حرفی نزنه و مامور های همراهش بهش گوشزد می کنند تا همراهشون بره و دم آخر پدرش میگه خوشحالم اشتباهتو پذیرفتی، من جونم به جون تو بنده و تا ابد پشتت هستم.

پیمان از خونه بیرون میره که فریبا دنبالش میره و میگه به آوا چی بگم که او میگه نمی دونم، فقط شرمندتم فریبا و میره.

فریبا و آقا رحیم هم با گریه مسیر رفتن او را نگاه می کنند.

دو تا خانم با هم صحبت می کنند و درباره بسته شدن در یک ساختمان و جدا شدن شخصی به خاطر کرونا با هم حرف می زنند و یکیشون استرس خیلی زیادی داره.

فریبا با فرناز تماس گرفته و با هم حرف می زنند و فریبا میگه اومدم در مغازه بابا، محله قدیمی ناهید اینا و برای شب تو کافه باهاشون قرار می ذاره تا همو ببینند.

آذربایجان-باکو

مسعود به کنسولگری آمریکا برای مصاحبه رفته است که مسئول اون جا کمی درباره علت مهاجرتش و امتیاز هایی که باید به آمریکا بده حرف می زنه و میگه اگر تا فردا پیامی دریافت نکردید، برگردید ایران و منتظر بمونید.

فریبا و فرهاد به همراه فرناز و مهرداد به کافه رفته اند و درباره برگردوندن داروخانه پایین شهر به صاحب اصلیش حرف می زنند که مهرداد مخالفت می کنه و فرهاد برای این که یه کاری کنه فرناز خودش حرف بزنه رو به فریبا میگه فرناز از خودش هیچ اختیاری نداره و همه به فرناز زل می زنند تا او هم حرفی برنه.

افغانستان

خلیل و ابراهیم دوباره به همون قهوه خونه رفته اند، شموس بهشون میگه دیگه صلاح نیست این جا بمونید، بعد هم از قاتل لئو که فراری شده میگه و تکه کاغذی را داخل قندون میذاره تا خلیل برداره.

آذربایجان - باکو

مسعود در هتل با لیلی صحبت می کنه و خیالشو راحت می کنه که برای پناهندگی اقدام نکرده و اگر تا فردا پیامی نگیره، بر می گرده ایران.

خلیل و ابراهیم با مافوقشون درباره پیدا کردن قاتل لئو در چک صحبت می کنند و قرار بر این میشه نیرو های خودشون به سراغش برن.

خانم پرستاری به اتاق همون خانم که لهجه خارجی داره، رفته و میگه می تونید مرخص بشید که او موافقت نمی کنه و با هم گپ می زنند و خانم بیمار گیر میده تا داستان زندگی پرستار و بشنوه که او حرفی نمی زنه و میره.

خلیل و ابراهیم در فرودگاه نشسته اند و با هم حرف می زنند تا وقت پروازشون بشه و خلیل بهش میگه تو راه حسابی استراحت کن چون ممکنه به محض رسیدنمون عملیات شروع بشه.

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال تمام رخ از شبکه 3 سیما + عکس