خلاصه داستان قسمت ۱۸۲ سریال ترکی قضاوت

صفحه اقتصاد - در این پست خلاصه داستان قسمت ۱۸۲ سریال ترکی قضاوت از نظرتان می گذرد. جیلین به خانه مادرش میره و به همه که اونجا جمع شدن از خطرناک بودن عمر میگه

خلاصه داستان قسمت ۱۸۲ سریال ترکی قضاوت

صفحه اقتصاد - در این پست خلاصه داستان قسمت ۱۸۲ سریال ترکی قضاوت از نظرتان می گذرد. جیلین به خانه مادرش میره و به همه که اونجا جمع شدن از خطرناک بودن عمر میگه و ازشون میخواد تا حواسشونو به خوبی جمع کنن و مراقب باشن عثمان به بچه ها میگه پس بهتره یه مدت اصلا بچه ها بیرون نرن و خونه بمونن و ایده جیلین خوب بود همه همینجا پیش هم باشیم. جیلین بعد از اونجا به ملاقات ایلگاز تو زندان میره و واسش هرچیزی که فهمیده میگه و با خوشحالی میگه با این مدارکی که گیر آوردم از اینجا میارمش بیرون فردا با قاضی حرف میزنم اما ایلگاز میگه اینکارو نکن همه ی مدارکو نگه دار واسه روز دادگاه اونجا برای قاضی رو کن جیلین قبول میکنه.

فردای آن روز توچه و پارلا به مدرسه میرن که پارلا میبینه پوست تخمه زیر میزشه و میفهمن که این کار همون پسره یعقوبه آنها استرس میگیرن. جیلین میخواد بره پیش قاضی که درباره حکم علیه ایلگاز اعتراض کنه که دادستان کل پیشش میره و میگه صبح علیه شما یه شکایت شده به کانون وکلا سپس با خودشون میبرن به اتاق برای ثبت اظهارات که یکتا هم به عنوان وکیل جیلین وارد اتاق میشه. یکتا وقتی میبینه اونا مدرکی ندارن بهشون میگه خوب فعلا ما میریم هروقت مدرکی داشتین صداشون کنین دادستان کل میگه با چه جرأت بدون اینکه من بگم دارین میرین؟

یکتا میگه ما همچین جسارتی نکردیم سپس یکدستی میزنه که قبل از شروع شدن دادگاه ایلگاز با قاضی ملاقات داشتن که میگیره و از اونجا میرن. دادستان کل با استرس و بهم ریختگی به دادستان اوزجان نگاه میکنه. جیلین از بکتا میپرسه از کجا میدونستی ملاقات داشتن؟ یکتا میگه یکدستی زدم و گرفت سپس میخندن و میرن و جیلین میگه واقعا شانس آوردیم. ارن و رئیس متین به ملاقات ایلگاز رفتن و باهاش حرف میزنن سپس ازش میخوان تا تسلیم نشه و بدون که تنهاش نمیزارن.

جیلین بعد از ساعت اداری با ارن وارد اتاق ایلگاز میشن و با تطابق دادن امضاء ها مدرکی پیدا میکنن که امضاء جعلی بوده و خوشحال میشن. برای قاضی یوکسل ملاقاتی میاد به عنوان وکیلش ولی او قبول نمیکنه و میگه نمیخوام بگین مریضه نمیخواد ببینتتون ایلگاز بهش میگه چرا نمیخواین؟ او میگه من میتونم از خودم دفاع کنم کاری نکردم که اینجا بمونم! بعد از کمی حرف زدن مامور میاد و به ایلگاز میگه که ماشین اومدن وقت دادگاهته سپس از هم خداحافظی میکنن و میره. پارلا تو فضای مجازی عکسی از خودش میزاره که یعقوب با دیدن عکس میفهمه اون کجاست و سراغش میره.

پارلا با دیدنش به طرف یه ساختمان می دود و از اونجایی که یه نقشه ست یعقوب با اومدنش به اونجا چینار با چوب تو سرش میزنه و بیهوشش میکنن. آنها فیلمی از او و عمر تو گوشیش پیدا میکنن و چینار به دخترها میگه شما سریعا اینو ببرین برسونین به دست آبجی جیلین من به داداش ارن زنگ میزنم بیاد. دادگاه شروع میشه و دادستان اوزجان از قاضی میخواد تا ایلگاز به تو زندان بودنش ادامه بده جیلین ادعا میکنه که مدارک نواقصی داره و تا اون موقع ایلگاز آزاد بشه. ارن به کمیسر ارشد ارتقا پیدا کرده که چینار بهش زنگ میزنه و ازش میخواد تا اونجا بره. ارن به اون محل میرسه اما هرچی زنگ میزنه میبینه چینار برنمیداره ، او وارد ساختمان میشه که میبینه رو زمین افتاده و بیهوشه ارن جا میخوره. طبق مدارکی که جیلین تحویل قاضی داده قاضی برای تکمیل مدارک دادگاه را به یه روز دیگه موکول میکنه و ایلگاز را هم آزاد میکنن همان موقع دخترها از راه میرسن و با دادن اون فیلم به دادگاه قاضی ایلگاز را تبرئه میکنه و عمر را مجرم اعلام میکنه همگی خوشحال میشن. متین و یکتا جلوی عمر را که در حال فرار کردن بود میگیرن و به مامورها تحویل میدن…..

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان