خلاصه داستان قسمت ۳۳ سریال بی همگان

در این مطلب خلاصه داستان قسمت 33 سریال بی همگان به کارگردانی بهرنگ توفیقی که هر شب از شبکه سه سیما پخش می شود، را می خوانید، با ما همراه باشید.

خلاصه داستان قسمت 33 سریال بی همگان

در این مطلب از صفحه اقتصاد، خلاصه داستان قسمت 33 سریال بی همگان از نظرتان می گذرد، سریال بی همگان هر شب حدود ساعت 8 و نیم تا یک ربع به 9 از شبکه سه پخش می شود و تکرار آن نیز در ساعت های 1:30 بامداد، 10 صبح و 14:30 روز بعد روانه آنتن می شود .

در خلاصه داستان قسمت 33 سریال بی همگان می خوانید که :

الناز به همراه عمو و زن عموش از پدرش جدا میشه و مهرداد، ارشیا را پیش خودش نگه می دارد تا باهاش حرف بزنه …

مهرداد به سمت ارشیا حمله می کند و میگه من جنازه دخترمم روی دوش تو نمیذارم که ارشیا میگه فعلا مجبوری و برگ برنده دست منه، بعد هم فیلمی که از جلسه خودش و الناز با گوهران گرفته را نشانش میده و میگه در عرض یک سال از ایران می ریم و بعد هم از خانه مشتاق می رود …

الناز به همراه عمو و زن عموش به هتل رفته، عمو مشتاق از گذشته برای مهشید حرف می زند و همه عشقی که مهرداد به او و بچه هاش دارد را تعریف می کند …

میثم در خانه خوابش برده، مریم روش پتو می اندازد و بعد با چای پیش امیرعلی توی حیاط میره، مریم بابت این که او برای خودش و بچه هاش وقت می ذاره تشکر می کنه، بعد هم کلی سر به سر هم می ذارن و می خندن که ریحانه خانم پیششون میره و میگه همیشه به خنده و خوشی باشید بلا ها، هر وقت خنده هاتون تموم شد بیاین تو که آقا قاسم باهاتون کار داره …

کمی بعد با هم به داخل می روند و آقا قاسم پولی را در مقابلشون می ذاره و میگه ما وقتی دیدیم خیلی دوست دارین مستقل بشید، این پول و براتون تهیه کردیم که اول مریم و امیرعلی کلی تعارف می کنند اما قاسم میگه همش قرضه و بعد او هم می پذیره و کلی با هم حرف می زنند و خوشحالی می کنند …

ارشیا در کارخونه در اتاقش نشسته است که الناز پیشش میره و میگه برین از آقای مسلمی و تیمش تشکر کنید تا یه وقت فکر نکنند از این قضیه ناراحتیم که او میگه قبل اومدن شما انجام دادم …

الناز درباره حرف هایی که پدرش بهش زده، ازش سوال می پرسه که ارشیا چرت و پرت جواب میده، الناز هم براش ناز می کنه و میگه دلم می خواد با کلاس و شیک پیشنهادتون و مطرح کنید تا دربارتون فکر کنم …

مریم در خانه پلی لپ تاپ نشسته و تمرین می کنه تا زودتر یاد بگیره که آقا قاسم به خانه میره و میگه با خبر خوش اومدم پیشتون و رو به عروسش میگه به زودی قراره خونه دار بشید …

امیرعلی با تیمش در حال خوردن غذا هستند که ارشیا به سمت امیرعلی میره و او را گوشه ای می کشاند و میگه دارم از مجردی بیرون میام و می خوام یه شام بهتون بدم، امیرعلی اول قبول نمی کنه ولی با اصرار های او می پذیرد …

مریم با پدر شوهر و مادر شوهرش به خانه ای که قراره اجاره کنند، رفته و حسابی از اون جا خوشش اومده، بعد هم به امیرعلی زنگ می زنه و خبرش را میده که باعث خوشحالی او هم می شود …

الناز گوشه خیابون ایستاده و منتظر است، کمی بعد مهرداد به دنبال او میره و با هم همراه می شوند، مهرداد همه حرف هایش با ارشیا و قضیه فیلم برداری از جلسه با گوهران را میگه که الناز شوکه شده با دهان باز به گوشه ای خیره می ماند …

دکتر تقوی امیرعلی را به اتاقش صدا کرده و از او به خاطر تلاشش برای کارخونه تقدیر می کنه و یک پاداش بهش میده و خیالش را راحت می کنه که برای رفیقاش هم در نظر گرفته و نیاز به ناراحتی نیست …

الناز در هتل با مادرش حرف می زند و از او پول برای رهن خونه می خواد که با نا امیدی تلفن و قطع می کنه، مهشید چند دسته پول جلوش می گذارد و مانی هم که قیافه متعجب الناز و می بینه میگه امروز همه طلا هاشو فروخته و به حرف منم گوش نداد …

الناز ازش می پرسه چرا این کار و کردی که مهشید با سوال جوابشو میده و او را به خاطر این که ماجرای خاستگاری ارشیا را بهش نگفته، سرزنش می کنه که الناز ازش عذرخواهی می کنه و مانی بهش گیر میده و با قهر از آن جا بیرون می رود …

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان