خلاصه داستان قسمت ۲۳ سریال بی همگان

در این مطلب خلاصه داستان قسمت 23 سریال بی همگان به کارگردانی بهرنگ توفیقی که هر شب از شبکه سه سیما پخش می شود، را می خوانید، با ما همراه باشید.

خلاصه داستان قسمت 23 سریال بی همگان

در این مطلب خلاصه داستان قسمت 23 سریال بی همگان از نظرتان می گذرد، سریال بی همگان هر شب حدود ساعت 8 و نیم تا یک ربع به 9 از شبکه سه پخش می شود و تکرار آن نیز در ساعت های 1:30 بامداد، 10 صبح و 14:30 روز بعد روانه آنتن می شود .

در خلاصه داستان قسمت 23 سریال بی همگان می خوانید که :

آقا کرامت به استقبال امیرعلی رفته و او را به داخل خانه دعوت می کند، امیرعلی هم سر به زیر به سمت در ورودی میره و مقابل مریم وایمیسه که میثم به سمتش میره و یک لگد به چمدونش می زند و بیرون میره …

امیرعلی تنها تو خونه نشسته، لیلا هم بی هیچ حرفی کنارشه که او هدیه نورا رو بهش میده، مریم هم با دارو های لیلا به اون جا رفته که امیرعلی ازش می پرسه مشکل لیلا چیه؟ او هم بهش جواب میده که آقا کرامت با دو تا نون به خونه میره و آن را به مریم میده …

امیرعلی همینجوری نشسته که آقا کرامت میگه می دونم سخته ولی باید کم کم باهاشون اخت بشی تا بهت اعتماد کنند و می رود …

او به گوی تو دست لیلا که باهاش بازی می کنه، نگاه می کنه و بغض کرده ولی جلوی خودش را می گیرد …

الناز در اتاقش مشغول کار است که ارشیا به اون جا میره، الناز از این که او آزاد شده، شوکه است ولی باهاش حرف می زنه و خودش را تو تیم مهندس نشون میده و می خواد آمار مهندس و دربیاره ولی الناز نگاه بدی بهش می اندازد و جواب نمیده …

امیرعلی تو خونه با دوستاش حرف می زنه و خبر ازدواج و آزادیش و به دوستاش میده که مریم با رخت خواب به سمتش میره و میگه بهتره این جا بخوابید و در و هم از پشت قفل کنید، امیرعلی هم درباره ازدواجش با شخص دیگه ای که الناز بوده حرف می زند که او میگه برام نیست ولی امیرعلی میگه می دونم فقط می خواستم از اول زندگی مشترک باهاتون صادق باشم …

امیرعلی در اتاقش خوابیده است که میثم با چوب بالای سرش میره ولی مریم که حواسش هست قبل از این که کاری کنه، جلوش و می گیره و می برتش، امیرعلی هم به خاطر این که بیشتر از این باعث آزار میثم نشه از خونه بیرون می زنه …

مریم هم بلافاصله به عموش زنگ می زنه و همه چیز را بهش می گوید …

مهندس و آقا ابراهیم با هم راه افتاده اند که ارشیا به آقا ابراهیم زنگ می زنه اما او جواب نمیده و مهندس هم تاکید می کنه که هیچ کس از جاش با خبر نشه و با هم به سمت عابر بانک می روند …

امیرعلی پشت در خونه ایستاده است که آقا کرامت با نون از راه می رسه و میثم هم با عصبانیت از خونه بیرون می زنه که بابا بزرگش به دنبالش میره تا باهاش حرف بزنه که میثم مثل پدرش ی دنده است و حریفش نمی شود …

مهندس، موفق میشه که ابراهیم رو هم دور بزنه و ابراهیم هراسون از گم کردن او این طرف و اون طرف را می گردد …

امیرعلی و مریم و لیلا در حال خوردن صبحانه هستند که آقا کرامت هم به خانه بر می گردد، مریم هم لیلا را به عموش می سپارد تا برای خرید بیرون بره …

بعد از رفتنش، امیرعلی درباره فروش ترشی از آقا کرامت سوال می پرسه که او میگه چند ساله از همین راه داره زندگیشو می چرخونه و ادامه میده اگر کار بهتری بلدی بسم الله …

ابراهیم خان به کارخونه رفته و همه چیز را برای ارشیا تعریف می کند، کمی بعد هم الناز از راه رسیده و متوجه ماجرا می شود که حالش خراب میشه و نگران پدرش است، ارشیا هم به نگرانیش دامن می زنه و میگه ممکنه که برادران گوهران مهندس را دزدیده باشند …

لیلا در خانه از هدیه نورا نقاشی کشیده و امیرعلی هم باهاش حرف می زنه که صدای در میاد و متوجه میشه که آقایی پشت در هست و بیرون میره و می فهمه که صاحب خونه است و شروع به بحث باهاش می کند و بعد به داخل میره و درباره ۲۰۰میلیون پول اسلان حرف می زنه ولی مریم و آقا کرامت که هر دو بی خبرن، شوکه می شوند …

میثم دیر کرده و هنوز به خانه نیومده، امیرعلی و مریم هم به مدرسه رفته اند تا پیداش کنند ولی اون جا هم نیست که با هم به شرکت می روند …

شاپور اون جا شروع به تیکه انداختن به امیرعلی می کنه که او تمام مدت حرفی نمی زنه ولی با اومدن میثم، مریم به سراغش میره و امیرعلی هم به شاپور میگه فقط چند روز بهت فرصت میدم حق زن و بچه اسلان و بیاری …

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان