خلاصه داستان قسمت ۱ سریال بازنده + لینک دانلود سریال بازنده قسمت اول
در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد بطور اختصاصی خلاصه داستان قسمت ۱ سریال بازنده را که در روز ۳۰ شهریور منتشر شده است را می خوانید.
اولین قسمت سریال بازنده به کارگردانی امین حسین پور در روز جمعه ۳۰ شهریور ساعت ۸ صبح منتشر شد، سریال بازنده در ژانر درام، معمایی در سال ۱۴۰۳ از شبکه خانگی و پلتفرم فیلمیو منتشر شده است، این سریال با بازی علیرضا کمالی، سارا بهرامی، صابر ابر، صدف اسپهبدی، رویا جاویدنیا، محمد علی محمدی، پیمان قاسم خانی، امیر غفارمنش، مهدی رکنی، علی مردانه، الهه اذکاری، ترنم کرمانیان، امیرحسین رضازاده، سپیده مولوی و ستاره قهرمانی و ... می باشد. در این مطلب خلاصه داستان قسمت اول سریال بازنده را خواهیم خواند.
خلاصه قسمت اول سریال بازنده
بیسیم میزنند که متهم به قتل فرزاد اعتراف کرده و دارن میارنش، حامد کیانی میشینه تو ماشین میره.
یک هفته از بسته شدن پرونده قتل غزاله فرزام دختر ۱۸ ساله ای که دزدیده شده بود میگذره پرونده ای که بعد از دو سال به نتیجه رسید و قاتل بالاخره به قتل اعتراف کرد اما پدر و مادر غزاله هنوز هم از دردشون کم نشده به همین دلیل پلیس با اون ها مصاحبه میکنه.
کیانی خودش هم درگیره پرونده جدایی اش از همسرش هست و پرداخت مهریه ماه به ماه اون که وکیل هر ماه تماس میگیره و یادآوری می کنه. کیانی فیلم تولد کودکی دخترش رو نگاه میکنه و یه لحظه یاد صحنه ی تصادفی که کرده رو یادش میاد.
حامد کیانی با تماس همکاراش به محل وقوع جرم میره.
ارغوان هم خودش رو معرفی میکنه: اسمم ارغوان امینی هست سی و پنج سال پیش توی یه خوانواده ی ثروتمند بدنیا اومدم.
ارغوان از هفت سالگی پدرش رو از دست میده و مادر ارغوان ( ونوس) بعد از فوت شوهرش ازدواج مجدد میکنه با مردی نام منصور. اما ارغوان نمیتونه اونو بپذیره، وقتی وارد دانشگاه میشه اونجا با پسری آشنا میشه به نام کاوه. با کاوه ارتباط برقرار میکنه و عاشقش میشه درست از روزهای اول کلاس معماری چون صداش شبیه پدرش بود. کاوه و ارغوان ازدواج میکنن با مخالفت مادرش اما با کمک مالی او خونه ای می خرن که قدیمی و البته با ساخت مدرن با معماری اسپانیایی و حال و هوای اروپایی هست. اون ها ساکن میشند، آوا همسایه ی روبه رویی به اون ها تبریک میگه و با ارغوان رفیق میشه. زندگی اون ها خوب بود تا اینکه ارغوان متوجه میشه که باردار هست و اونها صاحب یه دختر به اسم جانا می شوند. ارغوان دچار افسردگی بعد زایمان میشه و اعتماد به هر کس رو از دست میده. ولی یه شب که کاوه و ارغوان خونه ی همسایه شون مهمون بودن اتفاقی میفته.
اونا بدون جانا میرن مهمونی، کاوه با حمید برادر آوا آشنا میشه، داخل مهمونی چند باری هر کدوم میرن تو خونه و به جانا سر میزنند، قبل شام کاوه میره سیگار بکشه که آوا هم میگه منم میام، حمید و ارغوان هم داخل غذا میخورن و درباره بچه و نگرانی هاش صحبت می کنند، بعد از شام بخاطر سفر حمید اونها هم زود برمیگردند. ارغوان که میره تو اتاقش میبینه جانا نیست و پلیس رو خبر می کنند.
پلیس میره خونه ی کاوه و ارغوان که ببینه چه خبره و جانا چه طوری گم شده و چند تا سوال میپرسه. کاوه کمی گنگ جواب میده در مورد بستن در و بودن بچه. پلیس می فهمه که هر کسی بوده از در اصلی وارد شده، داخل خونه هم تو آینه حموم خون پاشیده و یه سری قرص نو روشویی ریخته. پلیس از همسایه ها هم پرس و جو می کنه.
ارغوان به پلیس میگه که آوا به ما گفت که بچه رو بزاریم خونه. پلیس میگه چرا باید این رو بگه؟ ارغوان میگه شاید راحت تر باشیم. حامد دوباره همه چیز رو مرور میکنه. و چند تا سوال دیگه میپرسه. همکار حامد میگه قفل در خورده گی داره انگار یکی میخواسته به زور وارد بشه ولی در لابی هیچ نشونه ای نبود. حامد از لباس بچه میپرسه و مشخصاتش. پلیس به کاوه کمی مشکوکه. پلیس میفهمه که آوا از همسرش که افتاده زندان جدا شده و چون مدیر ساختمون بوده می خواستن تو این ماه یه مدیر جدید انتخاب بشه.
حامد از آوا و حمید هم سوال میکنه و علت مهمونی که آوا میگه بخاطر برگشتن حمید به آلمان مهمونی گرفتم، از آوا میپرسه که تو از ارغوان خواستی که بچه اشون رو نیارن؟ آوا میگه آره اما کاوه ازم خواست به ارغوان بگم. حامد میگه چرا؟ آوا میگه که شاید میخواستن راحت باشن و اینطوری حال ارغوان بهتر میشه، حامد میگه مگه خانم ارغوان چشه؟ بعد آوا میگه به خاطر افسردگی بعد زایمانشه ، چند ساعت قبل از مهمونی من زنگ زدم به ارغوان و بهش گفتم. حامد چند تا سوال دیگه میپرسه. آوا از اتفاقات اون شب میگه که کاوه و ارغوان با هم بحثشون شده و ارغوان وقتی برمیگرده دستش زخمی هست. آوا میگه که ما از جیغ ارغوان فهمیدیم که بچه دزدیده شدیم. حمید میگه من دیگه میرم بخوابم صبح پرواز دارم اما بهش میگن که حق خارج شدن از کشور رو تا اطلاع ثانوی نداره و میرن.
کاوه به پلیس میگه که میدونم که شماها دارید کارتون رو انجام میدید ولی چرا کسی به من چیزی نمیگه. حامد میگه به کسی مشکوک هستید؟ کاوه میگه مادر ارغوان. اون دشمن زیاد داره، حامد میگه به مادرتون زنگ بزنید بگید همین الان بیاد اینجا. ارغوان هم میگه الان خوابه جواب نمیده و کاوه میگه با خونه اش زنگ بزنه.
حامد از کاوه در مورد افسردگی ارغوان میپرسه و بعد میگه شما به خانم ریاضی گفتید که بگه بچه رو با خودتون نبرید؟ کاوه میگه نه و آوا گفته که من بهش گفتم؟ حامد میگه نه همینطوری پرسیدم. پلیس می فهمه که دوربین جلوی خونه هم دو روز قبل زاویه اش عوض شده و با اینکه هوا بارونی بوده اما هیچ رد پایی نمونده.
ونوس و منصور میان توی خونه ی ارغوان. پارسا به حامد فیلم دوربین ها رو میفرسته که دوربین ها تا دو روز پیش کار میکرده و یکی زاویه دوربین رو عوض میکنه، بعد درباره ونوس و شرکت نفتی که از همسر سابقش به ارث رسیده میگه و تمام اموالش که به اسم خودش رسیده و سرمایه کلانی که داره.
منصور شاکی میشه و از حامد می پرسه که تو این ۴ ساعت چیکار می کردن؟ همکار پلیس به حامد میگه که باید توی حموم رو ببینید. حامد میره تو حموم و میبینه لباسی که آخرین بار تن جانا بوده و ارغوان گفته خونی توی لباس شویی هست. همکار حامد زنگ میزنه و میگه ارغوان توی 15 سالگی متهم به قتل یکی از همکلاسی هاش شده و اثر انگشتش روی جنازه بوده و البته بعدا تبرئه شده و اون از بالای پله ها افتاده بود. ارغوان از 15 سالگی تا ۳ سال پیش تحت نظر یه دکتر روان پزشک بوده و الان مدتیه مجدد میره پیش همون روانپزشک ، حامد تشکر می کنه و سریع تلفن رو قطع میکنه...
لینک دانلود قسمت اول سریال بازنده
نظر شما