ستاره ای به نام امیر آقایی ؛ فراموش می‌کنم اما این ربطی به بزرگیم نداره!

قسمت پایانی سریال گناه فرشته در روز جمعه منتشر شد و بیننده هر فکری می کرد جز اعدام فرشته اما در این بین ستاره ای به نام امیر آقایی باز هم درخشید.

ستاره ای به نام امیر آقایی ؛ فراموش می‌کنم اما این ربطی به بزرگیم نداره!
صفحه اقتصاد -

در قسمت شانزدهم سریال «گناه فرشته»، با فاش شدن راز اصلی قتل عشیری و اعدام فرشته، شاهد بازی درخشانی از امیر آقایی در نقش نوید هستیم؛ شخصیتی که از ابتدای سریال به خاطر جنس رفتارش، مرموز و غیرقابل اطمینان به نظر می‌رسید، در این قسمت با شکافته شدن وجوه مختلف شخصیتی‌اش در لحظات بحرانی، دلیل رفتارش برای مخاطبان مشخص می‌شود.

از قسمت ابتدایی سریال «گناه فرشته»، شخصیت نوید را به عنوان رقیب اصلی حامد تهرانی می‌شناختیم؛ مردی که پانزده سال پیش، معشوقش به جای او حامد را انتخاب کرده و در تمام این سال‌ها به دنبال انتقام بوده است. در قسمت شانزدهم اما به نکات مهمتری درباره این شخصیت می‌رسیم و بیش از پیش با او همذات‌پنداری می‌کنیم. نگاهی داریم به بازی امیر آقایی در قسمت جدید.

در قسمت‌های ابتدایی سریال «گناه فرشته» با اینکه نمی‌توانستیم مطمئن باشیم که آیا فرشته واقعا قاتل عشیری هست یا نه اما شرایط به نحوی پیش می‌رفت که مخاطبان بیشتر به سمت طرفداری از حامد و فرشته سوق پیدا کنند و از این جهت، حق کمتری را برای نوید قائل شوند. در این قسمت اما ناگهان وضعیت تغییر می‌کند و توجه‌ها بیشتر به سمت نوید کشیده می‌شود.

امیر آقایی

با تغییر مسیر داستان در قسمت شانزدهم، شاهد بازی درخشانی از امیر آقایی هستیم. شش ساعت مانده به اعدام فرشته، زمانی که حتی شخصیت فروزان هم خودش را کنار می‌کشد و نوید را در اجرای حکم اعدام تنها می‌گذارد، او را درحالی می‌بینیم که روی پله‌های خانه‌اش می‌نشیند و سرش را توی کتش فرو می‌کند و هق‌هق سر می‌دهد.

بازی آقایی در ادامه به شیوه‌ای ادامه پیدا می‌کند که از یک طرف تنهایی و اندوه و از سوی دیگر شک و تردید از تصمیم نهایی را بسیار باورپذیر به نمایش می‌گذارد. بخشی از این احساس تنهایی در خواب فرشته نمایان می‌شود؛ خوابی که کارگردان از آن استفاده کرده تا بخشی از واقعیت‌های گذشته را به تصویر بکشد. در این بخش نوید را درحالی می‌بینیم که بغض کرده و چشم‌هایش پر از اشک است و به فرشته می‌گوید: «همیشه خوشبختی آدم‌ها اون سمتیه که من توش نیستم.» و بعد هم که فرشته به علاقه‌ای که در گذشته به او داشته اشاره می‌کند، دستش را جلو می‌آورد و اجازه نمی‌دهد حرفش را کامل کند. بعد با همان صدای لرزان می‌گوید: «فراموش می‌کنم اما این ربطی به بزرگیم نداره. این حرومزاده اسمش تقدیره.»

بعدتر در جایی که مهتاب سراغ او می‌رود تا برای آخرین بار سعی کند رضایت فرشته را بگیرد، امیر آقایی را در شمایلی افتاده‌تر و غمگین‌تر می‌بینیم. او سرش را پایین انداخته و لب‌هایش مدام می‌لرزند. وقتی که حرف‌های مهتاب را گوش می‌دهد، سرخ می‌شود و باز هم تاکید می‌کند که او در این دایره تقدیر هیچ‌کاره است.

زمانی که برگه نهایی را پیش رویش می‌گذارند تا آن را برای اعدام امضا کند، تردیدش عمیق‌تر می‌شود و سرگشتگی را بیشتر می‌توانیم در بازی او ببینیم. جایی که روبه‌روی فرشته می‌نشنید، بیش از پیش او را در قالب مردی تنها و خسته که هرکس را دوست داشته از دست داده، می‌پذیریم.

امیر آقایی

تمام مدتی که فرشته برایش تعریف می‌کند: «من کشتمش. از تک تک چاقوهایی که تو تنش فرو کردم پشیمون نیستم.» سرش پایین است. فرشته به علاقه‌ای که بینشان بوده اشاره می‌کند و اینبار هم نوید با حرکت سر تاییدش را نشان می‌دهد اما بلافاصله فرشته به او می‌گوید زمانی از نوید متنفر شده که فهمیده پدرش چه بلایی سر او آورده و سکوت کرده، درست مثل زمانی که فهمیده پدرش چه بلایی سر مادرش آورده و حرفی نزده. فرشته نوید را به ترسو بودن متهم می‌کند و صورت نوید مدام سرخ و سرخ‌تر می‌شود.

تا اینکه ناگهان پرخاش می‌کند و می‌خواهد هرطور شده فرشته را متقاعد کند که دلخوش کمک دیگران نباشد و بهانه‌ای به دستش بدهد تا همان لحظه رضایت بدهد اعدام نشود اما فرشته از موضعی بالا رفتار می‌کند و می‌گوید: «نمی‌خوام ببخشی. اگه ببخشی یه آدم ترسویی که پای جون باباش وانستاده.»

اینجاست که آقایی موفق می‌شود نوید را به عنوان شخصیتی ترسو و شکست‌خورده که در آن لحظه در اوج استیصال قرار گرفته به مخاطبان معرفی کند. وقتی فرشته تیر خلاص را می‌زند و می گوید او بعد از پانزده سال یک بار دیگر هم به حامد باخته، این احساس بیشتر می‌شود و تنها کاری که از نوید برمی‌آید این است که از او بخواهد دیگر ادامه ندهد. او بیشتر از همیشه خودش را بازنده می‌بیند و می‌خواهد بازی را تا ته ادامه دهد و ببیند واقعا کسی از سوی حامد برای کمک او می‌آید یا نه.

در سکانس پایانی، امیر آقایی عمق درد و رنج نوید را به تصویر می‌کشد. جایی که با صورت پر از اشک، صحنه پایانی را نگاه می‌کند و انگار نمی‌داند در ادامه باید چطور زندگی کند. هنوز نمی‌دانیم صحنه پایانی به چه ماجرایی ختم می‌شود اما بازی درخشان امیر آقایی در این قسمت، یکی از برگ برنده‌های سریال به حساب می‌آید.

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه