گفتگوی صفحه اقتصاد با حمیدرضا حاجی اشرفی؛ کارشناس مطالعات ریسک و بیمه

توسعه یافتگی و کاهش ریسک، از «تاسیس وزارت کارآفرینی» تا «بیمه» و «برجام»

در گفتگوی اختصاصی «صفحه اقتصاد» با حمیدرضا حاجی اشرفی (کارشناس ریسک و بیمه و پژوهشگر حوزه توسعه)، ایده تاسیس وزارت کارآفرینی

توسعه یافتگی و کاهش ریسک، از «تاسیس وزارت کارآفرینی» تا «بیمه» و «برجام»

صفحه اقتصاد - بیمه، انتقال ریسک یا بخشی از ریسک از بیمه گذار به شرکت بیمه گر است و این انتقال ریسک با پرداخت حق بیمه و در قالب قرارداد مشخص، عملی می شود. در کشور ما مقرر شده بود که ضریب نفوذ بیمه بعد از 5 سال، یعنی در سال 1400 به حد 7 درصد از تولید ناخالص داخلی برسد. در حالی که در عمل، فعلاً ضریب نفوذ بیمه کمتر از 3 درصد است.

در گفتگوی اختصاصی « صفحه اقتصاد » با حمیدرضا حاجی اشرفی (کارشناس بیمه ، پژوهشگر حوزه توسعه، تحلیل گر مطالعات ریسک و بازار بیمه های بازرگانی)، ایده تاسیس وزارت کارآفرینی که توسط وی مطرح شده و همچنین دلایل گسترش پیدا نکردن ضریب نفوذ بیمه و صنعت بیمه در ایران، مورد کند و کاو قرار گرفته است.

*****

*بر اساس اطلاعات موجود، ما می دانیم که جنابعالی کارشناس مطالعات ریسک و بیمه هستید و عمدتاً در حوزه بیمه فعالیت زیادی داشته اید. با این حال، جنابعالی به عنوان مطالعه گر ریسک های مشهود و نامشهود کارآفرینی، اخیراً ایده تاسیس وزارت اشتغال و کارآفرینی را مطرح کرده اید.

چه زمینه ای فراهم شد و چه ضرورتی وجود دارد که شما به عنوان کارشناس مطالعات ریسک و بیمه، به این نتیجه رسیده اید که کشور ما نیاز به وزارت اشتغال و کارآفرینی دارد؟

-اساساً یکی از اصلی ترین وظایف مطالعه گران ریسک و حتی کارشناسان بیمه های بازرگانی، همین شناسایی، ارزیابی، اندازه گیری و تحلیل مشاغل، وقایع، پروژه ها، فرآیندها و تحلیل سوات (نقاط قوت و ضعف و فرصت ها و تهدیدات/ S.W.O.T) اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در جامعه است.

برای مثال، یکی از وظایف ما این است که وقتی که در یک کارخانه به تحلیل ریسک می پردازیم، نقاط ضعف، نقاط قوت، فرصت ها و تهدیدها را در آن کارخانه شناسایی کنیم. بر اساس این 4 عامل و فاکتور، باید الگوریتم کنترل خطرات و مخاطرات را تهیه کرده و پوشش های ایمنی، بهداشت و بیمه ای را برای آن کارخانه، طرح ریزی کنیم.

بنده به عنوان مدیر عامل شرکت پیشگامان ترویج امید فردا به عنوان یک استارت آپ، فعالیت می کنم. ما از سال 1390 به بعد، به طور مشخص در زمینه مطالعات ریسک های مشهود و نامشهود جامع محلی کشورمان کار کرده ایم.

به این دلیل از اصطلاح «جوامع محلی» استفاده می کنم که اگر به طور تفکیکی وارد این بحث نمی شدیم، نمی توانستیم نتایج خوبی کسب کنیم. چرا که اصولاً نمی شد همه شهرها و روستاها را با همدیگر مورد بررسی قرار بدهیم.

بر این اساس، در مورد جوامع محلی که شهرهای کوچک و روستاها بودند، با تحلیل سوات و تحلیل های کارکردی و تطبیقی، شروع به کار کردیم تا بدانیم عقب ماندگی و توسعه نیافتگی مشاغل و محیط کسب و کار در جوامع محلی کشور ما چه عللی دارد.

وقتی که ما در چارچوب این موضوعات کار می کردیم، در نهایت و از نظر الگوبرداری تطبیقی با کشورهای دیگر، به این نتیجه رسیدیم که اصلاً شرایط امروز دنیا با توجه به تغییرات تکنولوژیکی، وقوع انقلاب چهارم صنعتی در سال 2008 میلادی، ابداع هوش مصنوعی و تغییرات گسترده آب و هوایی، تغییر کرده است.

در حالی که فعلاً در حال مصرف انرژی و سوخت فسیلی است، اما دنیا به این سمت حرکت می کند که دیگر بنگاه های بزرگ اقتصادی از جمله کارخانجات و پالایشگاه ها، مطلوبیت ندارند. در سال های اخیر و بر اساس برنامه سازمان ملل متحد، برای توسعه شرکت های کوچک و متوسط (S.M.E) یعنی مشاغل خانگی و خرد و متوسط برنامه ریزی می شود.

ما وقتی به این حقیقت پی بردیم، در ادامه مسیر خودمان، به عنوان مطالعه گران ریسک، به نتایج و ایده های مشخصی رسیدیم. به هر حال، وظیفه مطالعه گر ریسک این است که اگر یک بیزینس پلن یا یک بودجه نوشته می شود یا یک برنامه پنجساله تصویب می شود یا تصمیم خاصی خصوصاً در حوزه اقتصادی گرفته می شود، بررسی کند که چه عواملی باعث شکست این برنامه و تصمیم می شود یا چه موانعی باعث می شود یک برنامه به اهدافش نرسد.

ما در حوزه کسب و کار ایران، به این نتیجه رسیدیم که از دنیا عقب هستیم یعنی الان در همین تحولات انقلاب صنعتی جدید، هوش مصنوعی، تغییرات آب و هوایی، دیگر دولت ها تصمیم گیر اول و اصلی نیستند.

البته در زمان تفسیر اصل 44 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، قرار شد بخش خصوصی تا 80 درصد اقتصاد را در دست بگیرد و 20 درصد اقتصاد، دولتی باشد. سوال این است که در این چارچوب، چه کسانی می توانند منادیان توسعه بخش خصوصی و بخش تعاونی در ایران باشند؟

به نظر ما، استارت تاپ ها هستند که در این زمینه می توانند پیشگام شوند. استارت تاپ ها در بخش مالی، فین تک ها (فناوری های مالی) و در بخش بیمه، اینشور تک ها (فناوری بیمه ای) را تشکیل می دهند.

ما به عنوان استارت آپ، در این زمینه ها کار کردیم. در نهایت پی بردیم کشورهایی مثل کره جنوبی، سنگاپور، تایوان و چین که در دو، سه دهه اخیر توسعه پیدا کرده اند، با استقرار وزارتخانه کارآفرینی و اشتغال زایی، نسبت به متمرکز کردن همه تصمیمات دستگاه های دولتی و بخش خصوصی اقدام کرده و از این راه به موفقیت رسیده اند. به همین دلیل، از این منظر بود که بنده، تاسیس وزارت اشتغال و کارآفرینی را پیشنهاد کردم.

*ریسک های مشهود و نامشهود در کارآفرینی که به آنها اشاره کردید دقیقاً چه ریسک هایی هستند؟

-به طور کلی، ما دو نوع ریسک در زندگی بشر و در واقعیت داریم. ریسک های مشهود، ریسک هایی هستند که ما آنها را لمس کرده و آنها را می بینیم مثل تصادف ماشین، سیل و زلزله. ما عیناً می بینیم که حوادثی رخ می دهد و تعدادی کشته و زخمی شده و خسارت های جانی و مالی اتفاق می افتد. در حوزه مطالعات ریسک، به این نوع اتفاقات، ریسک های مشهود یا مخاطرات مشهود می گوییم.

در حالی که بعضی ریسک ها، به خاطر تصمیم گیری های غلط در همه زمینه ها به وجود می آید و به طور فوری، خسارت های مادی و حتی جسمی و بدنی آنها، خودشان را نشان نمی دهند ولی به مرور زمان، گاهی اوقات و به همین دلیل خسارت هایی به وجود می آید که سنگین تر از خسارت های فیزیکی یا ریسک های مشهود هستند.

یک ضرب المثل در زبان فارسی وجود دارد که یک نفر برای دزدی به جایی رفته بود ولی وقتی از این دزد در محل دزدی سوال کردند که چه کار می کند گفت ساز می زنم. به او گفتند چرا صدای ساز نمی آید و او در جواب گفت که صدای این ساز، صبح بلند می شود. ریسک های نامشهود از جمله مخاطراتی هستند که در بلند مدت باعث ورشکستگی بنگاه های اقتصادی، خانوارها و اقتصاد ملی می شوند.

*جنابعالی پیشنهاد داه اید که وزارت اشتغال و کارآفرینی تاسیس شود ولی چند سال قبل، خانم دکتر فاطمه مقیمی که عضو هیأت رئیس اتاق بازرگانی و صنایع تهران هستند در اوایل سال 1396 و قبل از تشکیل دولت دوم آقای روحانی یا دولت دوازدهم، به این موضوع اشاره کردند که به خاطر مشکلاتی از قبیل بیکاری، دولت دوازدهم باید یک دولت کارآفرین باشد.

ایشان پیشنهاد تاسیس معاونت کارآفرینی زیر نظر رئیس جمهور را مطرح کردند و این پیشنهاد حتی به آقای جهانگیری، معاون اول وقت رئیس جمهور هم تقدیم شد. آیا جنابعالی خبر داشتید که پیشنهاد تاسیس معاونت کارآفرینی مطرح شده؟

-خیر. من اصلاً این خانم را نمی شناسم. البته یکی از مشکلات ما در ایران این است که ما به طور جزیره ای کار می کنیم و این وضع هم، علت دارد. واقعیت این است که بخش دولتی ایران، بخش های خصوصی و تعاونی را قبول ندارد و خودش را یک سر و گردن، بالاتر از بقیه بخش های اقتصاد ایران می داند.

در ارتباط با بخش خصوصی و بخش تعاونی نیز، باید بگویم کسانی که به نهادهایی مثل اتاق بازرگانی، انجمن های صنفی و تشکل های مشابه رفته و در آنجا کار می کنند، تصورت واهی دارند و خودشان را از بخش های دیگر جامعه، بالاتر می بینند.

این نوع مسائل باعث شده که ما ایرانی ها، با همدیگر واگرایی داشته باشیم. البته ما شاید فقط در حوزه دانش، هم افزایی داشته باشیم. بنده بارها در مقالات خودم و در سخنرانی ها و در مجامعی که شرکت کرده ام و از جمله جلوی نمایندگان مجلس گفته ام و می گویم در همان دانشگاهی که شما درس خوانده اید، ما هم درس خوانده ایم، همان منابع درسی که شما آنها را مطالعه کرده اید ما هم مطالعه کرده ایم، همان تجربیاتی که شما در یک کشور جهان سومی کسب می کنید ما هم کسب می کنیم و همه با هم جلو می رویم ولی چرا شما فکر می کنید از دیگران بالاتر هستید و چرا وقتی بحث های جدی مطرح می شود جلسه را ترک کرده یا سرتان را پایین می اندازید و صورت تان سرخ می شود.

اساساً استارتاپ ها یا شرکت های دانش محور، جلوتر از بقیه بخش هایی هستند که تصورات خام دارند و فکر می کنند بیش از دیگران می دانند. هر چند که برخی افراد، به بنده گفتند که چرا بر تاسیس یک معاونت جدید ریاست جمهوری تاکید نمی کنید.

به هر حال، ما چندین معاونت در حوزه های مختلف ، به عنوان زیرمجموعه رئیس جمهوری داریم و همچنین چندین معاونت در مجلس و قوه قضاییه داریم. اصولاً وظایف، تکالیف و مسئولیت های معاونت رئیس جمهور، با وزارتخانه فرق می کند.

ما اگر می خواهیم موفق شویم باید از کسانی الگو برداری کنیم که روش آنها جواب داده است. برای مثال، در چند دهه اخیر کره جنوبی از فقر به اوج توسعه رسید و امروزه یازدهمین کشور اقتصادی موفق جهان است بدون داشتن پهناوری سرزمینی ایران و منابع معدنی ما و جمعیت و ویژگی های ژئواستراژیک که ما داریم. ما باید از کشوری الگو برداری کنیم که مسیر درست تری را طی کرده و نباید دو مرتبه چرخ را از اول اختراع کنیم.

*پس اعتقاد شما این است که اگر وزارت اشتغال و کارآفرینی تاسیس شود و به طور جدی اهداف مورد نظر پیگیری شود، کشور می تواند به توسعه یافتگی برسد و از فقر نجات پیدا کند؟

-قطعاً همین طور است و لازم می دانم بگویم یازده سال است که بنده در این زمینه تحقیق کرده و مطالب زیادی در این زمینه نوشته ام. تعداد 150 برنامه رادیویی و تصویری در این زمینه داشته ام و هر روز و هر ساعت در مورد این پروژه کار می کنم. به نظر من، هیچ راهی نداریم به غیر از این که یک وزارتخانه متمرکز در حوزه کارآفرینی داشته باشیم.

*یکی از مشخصات کشورهای توسعه یافته این است که وضعیت بیمه ای مناسبی دارند و همه شرکت های بیمه گر به نوعی رفتار می کنند که مردم و افراد بیمه گذار رضایت دارند. اخیراً یک ایرانی با خودروی خودش در ایالات متحده آمریکا تصادف کرده و تعریف می کرد که حتی شرکت بیمه مرتبط به خودروی طرف مقابل که مقصر بوده به طور مرتب با او تماس تلفنی گرفته و می خواهد اگر هر مشکلی دارد بگوید تا کمک کند.

این ایرانی می گفت چند روز است که هر دو شرکت بیمه ای، تلاش می کنند که رضایت من را کسب کنند. از طرفی در کشور ما و در سال 1395، در قالب برنامه ششم توسعه تصویب شد که در سال 1400 ضریب نفوذ بیمه در ایران به 7 درصد تولید ناخالص داخلی برسد.

در حال حاضر که در سال 1401 هستیم ضریب نفوذ بیمه به 3 درصد هم نرسیده. به نظر شما، چرا ما در حوزه بیمه تا این حد مشکل داریم و علت محقق نشدن اهداف بیمه ای قانون برنامه ششم توسعه چه بوده است؟

-اخیراً کارشناسان تحلیلگر برنامه های توسعه و بودجه که در این زمینه ها کار می کنند و برنامه های پنجساله را بعد از اجرا و پس از هر پنج سال بررسی می کنند، به طور کلی دو نظر داشتند. برخی از آنها می گفتند حتی با یک سال تمدید برنامه ششم توسعه برای سال 1401، حداکثر 50 درصد از اهداف این برنامه محقق شده.

یک عده از این کارشناسان می گفتند حتی 30 درصد از اهداف برنامه ششم توسعه هم محقق نشده. البته یک نظر بدبینانه هم وجود دارد و بعضی می گویند به خاطر اجرا نشدن برجام، اختلاف نظر بین جناح های سیاسی در داخل ایران و سوء مدیریت در بخش های مدیریت خُرد و کلان اقتصادی کشور، حتی 20 درصد از برنامه ششم توسعه نیز اجرا نشده.

اساساً ما زمانی می توانیم به اهداف برنامه توسعه برسیم که ابزارهای لازم را داشته باشیم و رشد متوازن و پایدار در تمام بخش های اقتصادی کشور داشته باشیم. متاسفانه در بخش های صنعت، کشاورزی و خدمات، به طور متوازن حرکت نمی کنیم.

ما فرض می کنیم که حداکثر 30 درصد از برنامه ششم توسعه اجرا شده. اگر در سال 1396 به عنوان سال اول اجرای برنامه ششم توسعه، ضریب نفوذ بیمه در حد 1.9 درصد یا 2 درصد بوده باشد و 30 درصد هم در طول اجرای برنامه ششم توسعه رشد اتفاق افتاده باشد، ضریب نفوذ بیمه باید مثلاً به حدود 2.6 درصد رسیده باشد.

الان هم ضریب نفوذ بیمه در ایران در حد 2.6 درصد است و بالاتر نرفته ایم. اگر قرار بود همه بخش ها به طور متوازن با هم کار کنند، اقتصاد خانوار فعال باشد، اقتصاد بنگاه فعال باشد، اقتصاد ملی فعال باشد، در منطقه ارتباطات خوبی داشته باشیم و رشد متوازن در همه بخش ها می داشتیم، ضریب نفوذ بیمه به 7 درصد می رسید.

برای مثال، درآمد افراد در سال 1395 جهت تعادل هزینه و درآمد خانواده، نسبت به سال 1401 بهتر بود. در حالی که ارزش پول ما کاهش پیدا کرده و اقتصاد خانوارها تضعیف شده. فرضاً در سال 1395، خانوارها می توانستند بیمه نامه عمر و پس انداز، برای خودشان بخرند و به تحقق اهدافی که در برنامه ششم توسعه در حوزه بیمه تعیین شده، کمک کنند.

در حالی که عملاً امروزه اولویت مردم، تامین سبد غذایی و بهداشت خانواده است. پس ما باید به طور واقع بینانه فکر کنیم و با شعار، آمار سازی و شاخص نقطه به نقطه، به موفقیت نخواهیم رسید.

حمیدرضا حاجی اشرفی کارشناس ‫امور بیمه

حمیدرضا حاجی اشرفی کارشناس ‫امور بیمه

*اجرای دوباره توافق هسته ای برجام، یک شوک سیاسی است. آثار اجرای این توافق، بر اقتصاد کشور ما ظاهر می شود و ارتباط ایران با کشورهای دیگر به طور آزادانه برقرار خواهد شد.

در روزهای اخیر، احتمال اجرای دوباره برجام، قوی شده. به نظر شما، آثار مثبت اجرای این توافق، در حوزه ایجاد رابطه با کشورهای دیگر و خصوصاً در حوزه بیمه چگونه خواهد بود؟

-من اعتقادم بر این است که ما باید با اقتصاد دنیا صلح کنیم. هر چند که بخش عمده تحریم هایی که علیه ایران برقرار شده، تقصیر ما نبوده است. دولت و نظام ما و مردم و کشور ما باید هوشیار باشند که اگر کشورهای دیگر به هر دلیلی بخواهند از ما آتو بگیرند، ما را تحریم کنند و نگذارند از فرصت های خودمان استفاده کنیم، این وضع باعث می شود ما عقب بیفتیم بدون این که کشورهای دیگر، با ما جنگ کنند.

وقتی که برجام اجرایی شود ما از نظر تجاری، صنعتی و بازرگانی می توانیم با تمام دنیا ارتباط داشته باشیم. وقتی که بخواهیم ارتباط داشته باشیم صنایع بزرگ ما از جمله پتروشیمی که ریسک آنها میلیارد دلاری است، نیاز داریم که شرکت های بیمه ای اتکایی توانمند دنیا با ما همکاری کنند.

برای مثال حدود 18 سال پیش و در یک انفجار، در حد 50 میلیارد دلار به شرکت نفتی «بریتیش پترولیوم» در خلیج مکزیک، خسارت وارد شد. فرض کنید اگر چنین حادثه ای برای ما اتفاق بیفتد، نمی توانیم 50 میلیارد دلار خسارت بدهیم.

اگر ما با شرکت های بیمه ای دنیا ارتباط نداشته باشیم، فرضاً شرکت های بزرگ نفتی نمی آیند با ما قرارداد ببندند ولی وقتی ما با شرکت های بزرگ بیمه ای دنیا ارتباط داشته باشیم، شرکت های بزرگ نفتی دنیا، با ما برای توسعه میادین نفتی و گازی، قرارداد می بندند.

بنابراین، ما به دنیا نیاز داریم و نمی توانیم شعار بدهیم. ما هیچ چاره ای نداریم به غیر از این که با صنعت بیمه دنیا آشتی کنیم. در مجموع، توافق نامه برجام، سکوی پرش ما به توسعه در آینده است.

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان