گفتگوی صفحه اقتصاد با احسان رضا پور کارشناس بازار سرمایه

علت خروج سرمایه از بورس و گرایش سهامداران به سمت بازار ارز و طلا چیست؟

«صفحه اقتصادبا احسان رضاپور تحلیلگر بازار سرمایه، تحولات بورس تهران و علت خروج سرمایه از بازار سرمایه و گرایش سهامداران به سمت بازار ارز و طلا

علت خروج سرمایه از بورس و گرایش سهامداران به سمت بازار ارز و طلا چیست؟

صفحه اقتصاد - بورس تهران، به عنوان لیدر و قلب تپنده بازار سرمایه ایران، در روزها و هفته های اخیر، به طور خاصی چشم به مذاکرات هسته ای و احیای برجام و همچنین یک موضوع اقتصادی کلیدی و مهم مرتبط با آن یعنی نرخ دلار و ارز، دوخته است. در هفته اول تیر ماه که سپری شد، بورس تهران منتظر رسیدن خبرهای خوشایندی از مذاکرات هسته ای بود که این بار در شهر دوحه پایتخت کشور قطر برگزار شد.

در گفتگوی اختصاصی « صفحه اقتصاد » با احسان رضاپور (تحلیلگر بازار سرمایه)، تحولات بورس در سال جاری و به طور خاص در هفته جاری و منتهی به 8 تیر 1401 و بررسی علت خروج سرمایه از بازار سرمایه و گرایش سهامداران به سمت بازار ارز و طلا را مورد کند و کاو قرار گرفت.

*****

*در هفته اخیر و از روز شنبه 4 تیر ماه تا چهارشنبه 8 تیر ماه 1401، به صورت یک در میان، شاخص کل بورس دچار افزایش و کاهش شد. در روز چهارشنبه به عنوان آخرین روز کاری این هفته، شاخص بورس 719 واحد کاهش پیدا کرد و به یک میلیون و 513 هزار واحد رسید.

از طرفی، ارزش معاملات روزانه در روز چهارشنبه 4 هزار میلیارد تومان بود. این وضعیت فعلی، چگونه قابل تحلیل بوده و آیا جای امیدواری برای فعالان بورس تهران وجود دارد؟

-در بازار و بعد از رشدی که در ماه های فروردین و اردیبهشت 1401 تجربه کردیم، شاهد این بودیم که گروهی از اخبار و اتفاقات باعث شد ما نتوانیم تداوم روند افزایشی را در بازار سرمایه تجربه کنیم. مسائلی مثل بلاتکلیف بودن برجام و تشدید موضوعات حاشیه ای پرونده اتمی کشورمان مثل قطعنامه ای که در شورای حکام سازمان بین المللی انرژی اتمی علیه ایران صادر شد و مباحثی مثل این که ممکن است در ماه های آینده، پرونده کشور ما به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارجاع شود، بخشی از نگرانی ها را رقم زد.

در کنار این مسائل و موضوعات، بازارهای جهانی نیز یک مقدار عقب نشینی داشتند و صنایع مختلف یک مقدار کاهش قیمت داشتند. هر چند که این ریزش بازار، با افزایش نرخ دلار در داخل ایران، قابل جبران بود، اما متاسفانه به دلیل سرکوب شدید نرخ ارز در بازار نیما (نظام یکپارچه معاملات ارزی)، این موضوع می تواند حاشیه سود شرکت ها را تحت تاثیر منفی قرار بدهد.

این در حالی است که بازار آزاد ارز، نرخ های بالای 32 تا 33 هزار تومان را تجربه کرده بود و متناسب با این نرخ ها، بازار طلا و سکه، روند صعودی را در پیش گرفته و توانسته بود بازدهی خوبی برای سرمایه گذاران آن حوزه رقم بزند. همچنین بازار مسکن با یک رشد پُرشتاب، همزمان شده بود و به نظر می رسید هیچ کنترل و سخت گیری خاصی در این بازار وجود ندارد.

در حالی که ما محدودیت خیلی بزرگی در نرخ دلار نیمایی و عرضه دلار نیمایی در بازار ارز تجربه کردیم. به طور مسلم، این وضع، منافع شرکت ها را تهدید می کرد و از طرفی، منافع سفته بازان، واسطه گران و کسانی که محصولات شرکت ها را خریداری کرده و در بازار آزاد می فروختند، افزایش می داد.

این رویکرد که حاکم بود به مذاق سهامداران و سرمایه گذاران بازار سرمایه خوش نمی آمد. از طرف دیگر، ریسک های سیستماتیک هم به صورت عمومی افزایش پیدا کرده بود. به طور طبیعی، گرایش نقدینگی و سرمایه از سمت بازار سرمایه به سمت خارج از آن وجود داشت و در این مدت حرکت نقدینگی به سمت بازارهای ارز، طلا، مسکن و خودرو را تجربه کردیم.

خروج نقدینگی شدید از سمت بازار سرمایه، با ضعیف تر شدن بازار سرمایه، همراه شد. هر چند که به نظر می رسد وضعیت شرکت ها، وضعیت موجهی است نسبت به بازارهای دیگر، اما نا اطمینانی، وعده های عملی نشده و قیمت گذاری های دستوری باعث شده سود شرکت ها محدود شود.

در عین حال، محصولات شرکت های بورسی، در بازار و با شرایط خاصی، به دست مشتریان و مصرف کنندگان می رسد. طبیعی است که این وضع، به مذاق سهامداران و سرمایه گذاران خوش نیاید و باعث کوچ سرمایه ها از بازار به بیرون از بازار شود.

بورس تهران

بورس تهران

*ریسک های سیستماتیک که به آن اشاره کردید دقیقاً منظورتان چه مواردی است؟

-همین تحولات و بلاتکلیفی هایی که ما در مورد موضوع برجام داریم. در روزهای قبل، نسبت به اجرای برجام، امیدواری اندکی به وجود آمده بود. این امید ایجاد شد که وساطت ها و رفت و آمدهای دیپلماتیکی که در روزهای اخیر انجام شده، شاید بتواند به نتیجه برسد.

در روزهای آخر هفته، خبرهای منفی آمد و این خبرها، یک مقدار سهامداران را دلسرد کرد. این موضوع، یکی از مهم ترین ریسک هایی است که کل فضای کسب و کارهای کشور را تحت تاثیر قرار می دهد و حائز اهمیت است.

هر چه ریسک های عمومی، در فضای کشور، فضای امنیتی کشور و فضای تحریم ها و تهدیدهای کشور، افزایش پیدا کند، باعث خروج سرمایه از بازار سرمایه و گرایش آنها به سمت بازار ارز و طلا می شود.

این یکی از مهم ترین ریسک ها بود که شاهد آن بودیم. در کنار آن هم، وقتی گرانی ها اتفاق می افتد و اعتراضات گروه های مختلف مثل بازنشستگان رخ می دهد، نگرانی ها و دغدغه های اجتماعی را تقویت می کند. این عامل به عنوان یک فاکتور ریسک، با فضای سرمایه گذاری بلند مدت کشور، در تضاد است.

این دو فاکتور، جزو فاکتورهای اساسی بوده و در کنار آنها، یک ریسک سیستماتیک دیگر این است که وعده هایی در مورد بورس داده شده بود. اجرای این وعده ها، به نفع شرکت ها بود و در مقابله با فساد قرار دارد ولی در عمل این وعده ها در ماه های اخیر و آن طور که انتظار می رفت محقق نشد.

همین که وعده هایی داده می شود ولی عملیاتی نمی شود پشتوانه های آن وعده ها را می تواند تضعیف کند، به اعتماد عمومی صدمه بزند و می تواند توصیه های مسئولان به گروه های مختلف سرمایه گذار را تحت تاثیر منفی قرار بدهد و پشتوانه های آنها را تضعیف کند. سرمایه گذاری که می خواهد در یک حوزه سرمایه گذاری بلند مدت انجام بدهد، احساس می کند فضای موجود چندان قابل اعتماد نیست. از طرف دیگر، همه آن اقداماتی که انتظار داشتیم در حوزه مدیریت بازارهای غیر مولد، انجام بشود انجام نشد. در نتیجه، حمایت هایی که قرار بود به نفع شرکت ها و برای سود آوری شرکت ها رخ بدهد، اتفاق نیفتاد.

*در آخرین روز کاری بورس در سال 1400، شاخص بورس در روز 28 اسفند ماه در محدوده یک میلیون و 367 واحد بسته شد ولی در اوایل سال 1401 شاخص به بالاتر از یک میلیون و 600 هزار واحد هم رفت که نسبت به اواخر سال 1400، نزدیک به 20 درصد رشد و بازدهی بود.

در حال حاضر، شاخص کل در حد یک میلیون و 513 هزار واحد است که این محدوده نسبت به اواخر سال 1400، حدود 10 درصد رشد و بازدهی استو حدود 10 درصد از بازدهی امسال از دست رفته. آیا این 10 درصد رشد فعلی بورس در سال 1401 واقعاً قابل توجه نیست؟

-به هیچوجه این مقدار رشد قابل توجه نیست. الان تقریباً همه بازارها و فرصت های سرمایه گذاری ما، به نحوی به سقف های قبلی خودشان رسیده اند. برای مثال، بازار مسکن در نقاطی است که با دلار 40 هزار تومانی، خودش را تطبیق داده است.

همچنین در هفته های گذشته بازار سکه، در مدت طولانی، با دلار بالای 35 هزار تومان در حال داد و ستد بود. در صورتی که شاخص بازار سرمایه در سال 1399 و با دلار 30 هزار تومانی، در محدوده بالای 2 میلیون واحد بود.

امروزه سهام تعداد زیادی از شرکت ها، فاصله شاید بیش از 40 درصدی با سقف های قیمتی قبلی خودشان دارند. این وضع، نشان دهنده عقب افتادگی بازار است و ریشه آن در بلاتکلیفی و سیاست های مختلف است. این وضع باعث شده سرمایه گذاران به بازار سرمایه اعتماد نداشته باشند، بازارهای دیگر را جذاب تر و پایدارتر و با پشتوانه بدانند و به آن بازارها بروند.

در بازار سرمایه، به واسطه نوع مدیریت بورس و نوع سیاستگذاری، تورم انتظاری در حال سرکوب شدن است. این سیاستگذاری، افراد را از سرمایه گذاری در بورس، دلزده می کند و آنها را تشویق به حضور در بازارهای دیگر می کند.

اگر بازار سرمایه ، رفتار منطقی تری داشت و سرمایه گذاران، این بازار را بازار امنی تشخیص می دادند، شاید در یک سال گذشته تا این حد خروج پول از بازار سرمایه نداشتیم و حرکت سرمایه به سمت بازار مسکن و بازارهای دیگر را تجربه نمی کردیم.

سرمایه گذاران احساس می کنند که بازار مسکن، بازار پایدارتر و باثبات تری است. چرا که سیاستگذار چندان به آن دست اندازی نمی کند و سرمایه گذار، مانعی برای رشد قیمت در آن بازار نمی بیند. در حالی که در بازار سرمایه، تا دو خبر مثبت درباره یک شرکت منتشر می شود تا می آید که رشد کند ناظر بورس، نماد آن شرکت را می بندد.

همچنین تا سهام یک شرکت می خواهد رشد کند با عرضه سنگین شرکت های حقوقی و نهادی مواجه می شود و آن تقاضا سرکوب می شود. هزار جور اتفاق در بازار سرمایه رخ می دهد و دایم وضع، سرمایه گذار را خسته و بلاتکیف می کند. در حالی که این نوع اتفاقات، در بازارهای دیگر رخ نمی دهد و طبیعتاً آن بازارها را به بازارهای جذاب تر برای سرمایه گذار تبدیل می کند.

*به طور خاص در سال 1399 و بعد از آن بحث شاخص دولت ساز و شاخص ملت ساز مطرح بود ولی بعداً طرح این نکات کمرنگ شد. در مورد شاخص دولت ساز گفته می شد که تلاش می شود رشد شاخص کل بورس، بیش تر باشد تا بازار بورس جذاب نشان داده شود.

در وضعیت فعلی، شاخص بورس در روز چهارشنبه 8 تیر 1401، یک مقدار کاهش داشت ولی شاخص هم وزن بورس، در حد 388 واحد افزایش داشت و برخلاف شاخص کل، رشد شاخص هم وزن مثبت بوده.

این مثبت بودن و رشد شرکت های کوچک که رشدشان در شاخص هم وزن، بهتر نشان داده می شود، چگونه قابل تحلیل بوده و آیا اساساً بحث شاخص های دولت ساز و ملت ساز را باور دارید؟

-به شاخص کل بورس، انتقاداتی وارد بوده و این شاخص وزن بیش تری به شرکت های بزرگ تر می دهد. این شرکت ها بیش تر تحت تاثیر حاکمیت کشور بوده و به همین دلیل، شاید شاخص کل نتواند به درستی سبد سهام سرمایه گذاران را نمایندگی کند.

این اِشکال در مورد شاخص هم وزن، کمتر است. هر چند که دوباره شماری و این قبیل موارد، در شاخص هم وزن، ایراد محسوب می شود ولی گرایش سرمایه گذاران به سمت شرکت های کوچک تر را می شود تفسیر کرد.

در گروه شرکت های بزرگ تر ، شرکت های پُر پتانسیل وجود دارد و معمولاً این شرکت ها، کم ریسک تر هستند. شاید به خاطر دخالت کمتر سهامداران و شاید اعتمادی که سرمایه گذاران به این شرکت ها ندارند یا اعتماد آنها کاهش پیدا کرده، گرایش بعضی از سرمایه گذاران به شرکت های کوچک تر اتفاق افتاده است.

این گرایش می تواند باعث حرکت بیش تر و شارپ تر قیمت سهام شرکت های کوچک تر شود. هر چند که تعداد زیادی از شرکت ها فاصله زیادی با سقف های قبلی خودشان دارند ولی بعضی از شرکت های شاخص ساز با مدیریتی که در حوزه عرضه و تقاضا داشته اند توانسته اند باثبات تر باشد و رشدهای قیمتی را تجربه کنند.

به همین دلیل این شرکت ها توانسته اند با سقف های قیمتی خودشان فاصله کمتری داشته باشند. این مورد، جزو انتقاداتی است که اهالی بازار سرمایه ، به شاخص کل دارند.

بورس تهران

بورس تهران

*در هفته ها و روزهای اخیر، خروج پول حقیقی از بورس به طور مکرر اتفاق افتاده است. برخی تحلیلگران می گویند اگر خروج پول حقیقی کاهش پیدا کند می تواند یکی از نشانه های این باشد که روند بازار به سمت صعود برگردد. همچنین این تحلیلگران می گویند افزایش ارزش معاملات روزانه یک نشانه دیگر است.

به نظر شما آیا ممکن هست خروج حقیقی از بورس کاهش پیدا می کند و سهامداران امیدوار شوند به بورس و در بورس ماندگار شوند؟

-کل آن پولی که در سال 1399 وارد بورس شده بود، در انتهای سال 1400 بازار سرمایه را ترک کرد. این وضعیت، به خاطر دلایلی که پیش از این مطرح کردم، ادامه دارد. آن بلاتکلیفی ها و سیاست های سرکوب کننده قیمت محصولات، تاثیر منفی دارد.

در حالی که قیمت های مسکن و طلا، رها شده هستند. همه مشکلات موجود و مرتبط با شرکت های بورسی و همچنین آزاد بودن بازارهای دیگر، مردم را تشویق می کند که به آن بازارها بروند.

در مجموع، من اعتقاد دارم اگر برجام اجرا شود بعضی از شرکت ها را تحت تاثیر مثبت قرار می دهد و فرضاً صادرات کالا افزایش پیدا کند، اما اگر اجرای برجام اتفاق نیفتد به دلیل این که ما در شرایط اوج تحریم ها هستیم و به نحوی شرکت ها با بیش ترین محدودیت ها فعالیت می کنند، افزایش نرخ دلار در صورتی که به بازار سرمایه تسری پیدا کند و شاهد سرکوب قیمت گذاری شرکت های بورسی نباشیم، این اتفاق از این محل می تواند سود شرکت ها را افزایش بدهد.

*برخی تحلیلگران بازار سرمایه به طور قطعی اعلام می کنند که اگر ارزش معاملات روزانه بورس در مدت 5 روز بالای 5768 میلیارد تومان باشد یا اگر ارزش معاملات در مدت 3 روز بالای 7033 میلیارد تومان برود، روند بورس تهران تغییر کرده و افزایشی می شود.

آیا شما اعتقاد دارید که با در نظر گرفتن ارزش معاملات روزانه بورس و این که ارزش معاملات بالاتر از این ارقام باشد، روند بورس می تواند تغییر کند؟

-در مورد ارزش معاملات باید بگویم آنچه که امروزه سهامداران و سرمایه گذاران را محدود می کند ارزش پایین معاملات است. بنا به دلایلی که گفته شد و به دلیل خروج سنگین منابع اشخاص حقیقی در بازار سرمایه، روند بورس تغییر نکرده است.

با توجه به این که نحوه محاسبه و ارزیابی این اعداد مطرح شده در مورد ارزش معاملات روزانه را نمی دانم، طرفدار چنین سناریوهایی نیستم ولی اعتقاد دارم بازار سرمایه پتانسیل های بالایی برای رشد دارد و گزارش هایی فصل بهار 1401 شرکت های بورسی، می تواند پشتوانه خوبی برای بازار سرمایه باشد.

البته باید شاهد عامل منفی که مردم را از بورس مأیوس کند، نباشیم و همچنین باید شاهد عملی شدن وعده های داده شده در مورد بازار سرمایه باشیم. این وضع می تواند باعث ورود مجددد پول به بازار سرمایه شود.

ورود پول و افزایش ارزش معاملات، می تواند سوخت اصلی برای بهبود بازار و حرکت قیمت ها باشد. در گام بعدی، همین وضع نیز می تواند باعث گرایش بیش تر سهامداران و سرمایه گذاران به سمت بازار سرمایه باشد و سرمایه از بازارهای دیگر، به بازار سرمایه بیاید.

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان