گفتگوی «صفحه اقتصاد» با بهروز فروتن؛ کارآفرین و بنیانگذار «صنایع غذایی بهروز»

صنعت غذایی و چگونگی رقابت شرکت های تازه تاسیس با غول های بازار

«صفحه اقتصاد» در همین چارچوب با بهروز فروتن (کارآفرین، بنیانگذار شرکت صنایع غذایی بهروز  و موسس برند بهروز) داشته است، الزامات موفقیت در صنعت غذایی ایران

صنعت غذایی و چگونگی رقابت شرکت های تازه تاسیس با غول های بازار

صفحه اقتصاد - صنعت غذایی یا صنایع غذایی، بخش مهم و حساسی از صنعت و اقتصاد هر کشور را در بر می گیرد و با تامین امنیت غذایی و سلامت جسمی انسان ها و حتی سایر موجودات سر و کار دارد. در حوزه صنعت غذایی ، کیفیت مواد اولیه جهت تهیه محصولات غذایی مختلف و با کیفیت و رعایت نکات بهداشتی، اهمیت بسیاری دارد و بدون توجه به این مسائل کلیدی، برند سازی در صنعت غذایی، راه به جایی نمی بَرد.

در یک گفتگوی اختصاصی که « صفحه اقتصاد » در همین چارچوب با بهروز فروتن (کارآفرین، بنیانگذار شرکت صنایع غذایی بهروز و موسس برند بهروز ) داشته است، الزامات موفقیت در صنعت غذایی ایران و نکات مرتبط با برندینگ و همچنین چگونگی توجه به مقوله کیفیت با توجه به شرایط فعلی جامعه و کاهش قدرت خرید مردم، مورد کند و کاو قرار گرفته است.

*****

*در اواسط دهه 50 شمسی، جنابعالی شرکت بهروز را در حوزه صنایع غذایی تاسیس کرده اید. در سال ها و دهه های قبل از تاسیس این شرکت، در ایران شرکت های بزرگ و معروفی در حوزه غذایی بوده و برند بوده اند. در دهه های بعد هم شرکت هایی تاسیس شده و برخی از آنها به برند تبدیل شده و اعتبار پیدا کرده اند.

در حال حاضر، شرکت ها و صنایع غذایی کشور با مشکلات مختلفی، دست و پنجه نرم می کنند. نسبت به وضعیت فعلی، در زمانی که جنابعالی شروع به فعالیت کردید اوضاع کسب و کارها چطور بود و آیا ورودتان به صنعت غذایی با دشواری همراه بود یا نه؟

-اول یک آمار به شما بدهم که قبل از انقلاب، فقط حدود 600 واحد غذایی در کشور داشتیم و هم اکنون تعداد واحدهای غذایی بیش از 12 هزار شرکت است. فرقی هم نمی کند که 600 شرکت باشد یا 12 هزار شرکت ولی در دهه های قبل، مردم ما با صنایع تبدیلی و صنعت غذا آشنا نبودند.

در ایران و به تدریج که جامعه، پیشرفت کرد و مردم امکان اشتغال پیدا کردند، متوجه شدند که می توانند بیش از محصولات کشاورزی و تازه خوری، از مواد غذایی تولید شده توسط صنایع غذایی استفاده کنند. در کشورهای توسعه یافته، این روند طی شده بود و جلوتر از ما بودند، اما با گذر زمان، مردم ایران هم متوجه مزایای صنعت غذایی شده و به محصولات غذایی علاقه مند شدند.

در آن دوره، کسانی که سرمایه هایی داشتند در حوزه صنعت غذا سرمایه گذاری کردند و صنعت غذایی، رشد مناسبی داشت. با این حال، یادمان باشد که این سرزمین، با اقلیم های مختلفی که دارد، می تواند با بهترین کیفیت، محصولات کشاورزی را فرآوری و در صنایع تبدیلی، به محصولات غذایی تبدیل کند.

به دلیل این که در ایران، زیرساخت های لازم و کافی در حوزه صنایع تبدیلی وجود ندارد، مردم ناچار به تازه خوری هستند. در حالی که سیستم کشاورزی باید به گونه ای باشد که تامین مواد اولیه کشاورزی مورد نیاز صنایع غذایی، به طور مستقل انجام شود و نه این که صنایع غذایی به اصطلاح ناخنک به بخش تازه خوری بزند و قیمت محصولات کشاورزی در بازار افزایش پیدا کند. چرا که در این حالت، مصرف کننده متضرر می شود.

در آن دوره که ما در صنعت غذایی شروع به کار کردیم دشواری وجود داشت ولی الان دشواری ها به گونه دیگری است. به دلیل تنوع در اقلیم و هوا، مملکت ما این پتانسیل را دارد که در جای جای کشور، تولیدات صنعتی و غذایی داشته باشد.

*قبل از تاسیس شرکتی که جنابعالی در سال 1356 تاسیس کردید، شرکت ها و برندهای مختلفی از جمله یک و یک، مینو و مهرام در صنعت غذایی کشور فعالیت داشته اند. در آن دوره و موقعیت، شرایط برای رقابت کردن در صنعت غذایی چگونه بود؟

-در سال های قبل از انقلاب، مردم ما به مصرف محصولات تولید شده توسط صنایع غذایی عادت نداشتند. در آن دوره، به همان میزان که مصرف وجود داشت، صنایع غذایی تاسیس شده بود ولی وقتی صنعت، جایگاه خودش را در بخش کشاورزی و صنایع تبدیلی پیدا کرد، مردم متوجه شدند که می توانند از محصولات تولید شده در صنایع تبدیلی استفاده کنند.

بر این اساس، میزان مصرف محصولات صنایع غذایی افزایش پیدا کرد. در آن دوره، سس مایونز، در سراسر کشور ما شناخته شده نبود یا به صورت انبوه، تولید رب گوجه فرنگی در صنایع تبدیلی، رواج نداشت. چرا که مردم در خانه های خودشان، رب گوجه فرنگی تهیه می کردند. به تدریج مردم متوجه شدند که می توانند از محصولات صنایع غذایی و تبدیلی، به صورت مناسب تر و با قیمت مناسب استفاده کنند.

*با توجه به این که شرکت شما تازه تاسیس بود، رقابت با برندها و شرکت های معروف و با پیشینه، چه مشکلات و سختی هایی داشت؟

-رقابت با شرکت های دیگر مربوط به حوزه بازرگانی و تجارت بود. به هر حال، هر موسسه و شرکت، یک روش برای حضور در بازار دارد. این روش ها با توجه به سلایق و افکار مدیریت شرکت های مختلف، فرق دارد و هر شرکت با استفاده از روش خاص خود، سعی می کند در بازار نفوذ کند.

در زمانی مردم، در بازار خرید می کنند که یک کالا را بشناسند. این شناسایی، مهم بوده و به همین دلیل، بعضی شرکت ها، بیش تر و بعضی شرکت ها نیز کمتر می فروشند. گاهی اوقات شرکت ها فقط می خواهند تبلیغات انجام بدهند ولی برخی شرکت ها تصمیم می گیرند که در حوزه آگاهی رسانی هم فعالیت کنند.

تبلیغات کردن ممکن است مطلوب نباشد و فقط ظاهر سازی باشد، اما آگاهی رساندن، یعنی اطلاعات واقعی را به مردم منتقل کنیم و بنده از این روش استفاده کردم. چون دیدم شرکت های قبلی از نظر منابع مالی، تکنولوژی و بازاریابی و قدمت، ید طولایی دارند.

در آن حالت، من تصمیم گرفتم بر حوزه فرهنگی و آگاهی رسانی تمرکز کنم و در این زمینه قصد داشتم اطلاع رسانی کنم که محصولات مختلف چه کیفیتی باید داشته باشند. با این روش، بنده شروع به حضور در فضای بازار اقتصادی جامعه کردم. البته این کار به صورت آرام و ملایم انجام شد.

در آن دوره، سوپرمارکت به تعداد زیاد وجود نداشت و بقالی ها و دکه ها فعال بودند. این بقالی ها عادت کرده بودند که فقط از چند شرکت غذایی، محصولات مختلف را خریداری کنند. در این حالت و برای رقابت، باید در حوزه های کیفیت، خدمت رسانی و تامین مواد مصرفی، با دقت عمل کرد تا رغبت ایجاد شود.

در آن زمان، به طور آرام و تدریجی، تبلیغ و آگاهی رسانی شروع شد. در ابتدا همان بقالی ها از ما مثلاً در حد 10 کارتن، خرید می کردند ولی وقتی بعداً به کیفیت محصولات ما پی بردند در هفته یک یا دو کامیون سفارش می دادند. در حقیقت، به تدریج محصولات ما را شناختند. در عین حال، محصولی که به تدریج شناخته می شود طرفدار پیدا می کند و بازار را می گیرد.

امروزه بعضی شرکت ها با تبلیغ زیاد، شروع به فروش محصول می کنند و به اصطلاح فیل هوا می کنند. در حالی که بعد از یک ماه یا دو ماه یا سه ماه از بین می روند. مشکل این نوع شرکت ها این است که به تبلیغ فرهنگی توجه نمی کنند.

مردم ما، فرهنگ دوست بوده و هر چند که سنتی هستند، اما مسائل و نکات علمی و روز را درک می کنند. مردم ما به دنبال محصولی می روند که ماندگاری و کیفیت آن، متناسب با ذائقه خودشان باشد. در این حالت، چنین محصول را رها نمی کنند. در مجموع، شرکت های موفقی هستند که از قبل فعالیت کرده و الان نیز در بازار حضور دارند.

یک مملکت، پرچم دارد و همچنین یک انسان، یک شناسنامه دارد. یک واحد تولیدی چه غذایی و چه غیر غذایی، یک شناسنامه دارد و شناسنامه آن، همان برند و لوگوی آن بوده و پرچم آن واحد است. هیچکس دوست ندارد پرچم خودش پایین بیاید و به همین دلیل باید برای بقای این پرچم، برند و هویت تلاش شود و تبلیغی انجام شود که با واقعیت منطبق باشد.

همچنین محصول باید کیفیت داشته باشد و کیفیت، چیزی نیست که امروز باشد و فردا از بین برود. اساساً کیفیت باید ارتقاء پیدا کند و امروزه روش های تبلیغ کردن به طور لحظه ای متحول می شود. در دهه های قبل، تبلیغات کردن در حد تبلیغ در میادین و درب مغازه ها و با دادن اشانتیون (نمونه رایگان) بود، اما امروزه فروشنده، کالا را نمی فروشد بلکه خریدار، خودش کالا را با توجه به کیفیت و قیمت انتخاب کرده و می خرد.

«صفحه اقتصاد» با موسس برند بهروز

بهروز فروتن کارآفرین، بنیانگذار شرکت صنایع غذایی بهروز و موسس برند بهروز

*قبل از سال 1356 و تاسیس شرکت بهروز، محصولات غذایی را به صورت خانگی تولید می کردید؟

-بله؛ ما در ابتدا به شکل خانگی تولید را شروع کردیم ولی بعداً شرکت تاسیس کردیم.

*چگونه انگیزه پیدا کردید که شرکت تاسیس کنید و از حالت تولید خانگی، تغییر رویه دادید؟

-من تولید را از خانگی شروع کردم ولی به قله فکر می کردم، یعنی به این موضوع فکر می کردم که باید خودم را به جایی برسانم که یک هویت کیفیتی در کشور به دست آورم. هر کسی، می خواهد هر کاری انجام بدهد باید مهندسی معکوس انجام بدهد و مشخص شود که آیا آینده را در صادرات می بیند یا آینده را در بازار داخلی می بیند. از این طریق، هدف ما معلوم می شود و یک هدف اصلی من این بود که شرکت تاسیس ، یکی از شرکت های موثر صنایع غذایی کشور باشد.

*از همان سال های قبل از انقلاب، ایده رقابت با شرکت های بزرگ صنایع غذایی را در ذهن داشتید و قصد داشتید برند بسازید؟

-بله؛ همین طور است. شرکت های غذایی معروف آن دوره، واقعاً قدرتمند بودند. از همان ابتدا در نظر داشتیم که برند بسازم و ساختم. در آن ابتدا گفتم ممکن است شرکت من، کوچک باشد ولی برند و کیفیت محصول من باید در حد اعلی باشد.

در همان چارچوب، کار فرهنگی انجام دادم و شعارهایی مثل « دوست من سلام » و « دوستتت دارم مادر » را انتخاب کردم. همچنین به طور جدی به کیفیت محصولات غذایی توجه کردم.

*این شعارها از چه زمانی، روی بسته بندی محصولات درج شد؟

-از سال 1358 شعارها را نوشتم. با این که در شرکت، محصولات لبنیاتی تولید نمی کردم ولی در پوسترهای تبلیغاتی، راجع به فرآورده های شیر و محصولات لبنیاتی توضیح می دادم. من در آن دوره، نیازهای جامعه را در نظر می گرفتم.

در آن سال ها، توضیح می دادم که یک محصول خوب، باید چه کیفیتی داشته باشد. به همین دلیل مشتریان آگاهی پیدا کرده و علاقه پیدا می کردند که محصولات شرکت را بخرند. به همین دلیل بود که مشتریان به محصولات شرکت بنده، وفادار شدند. در مجموع، انجام این نوع اقدامات، باعث رشد شرکت شد.

*در دوره بعد از انقلاب، محدودیت هایی برای واردات محصولات غذایی ایجاد شده بود. آیا این نوع محدودیت ها و فضای خاص بعد از انقلاب و زمان جنگ، امتیاز خاصی به صنایع غذایی داد که صنایع غذایی داخلی رشد کرده و توسعه پیدا کنند؟

-جامعه به محصولات صنایع غذایی نیاز پیدا کرد ولی در صنعت غذا، واردات محصولات خارجی، به طور انبوه انجام نمی شود. چرا که در حد 10 درصد واردات مواد غذایی در حد اقلامی مثل برنج و مواد افزودنی انجام می شود.

تنها صنعتی که در کشور ما به طور مناسب رشد کرده، صنعت غذایی بوده و البته در دنیا هم همین طور است. در سال های بعد از انقلاب، بحث افزایش جمعیت مطرح شد و تازه خوری جای خودش را به غذای آماده داد. از طرفی، اشتغال زیادی ایجاد شد و تعداد مدارس و دانشگاه ها افزایش پیدا کرد.

در ادامه، متاسفانه جنگ اتفاق افتاد ولی در زمان جنگ، به صنایع تبدیلی برای تامین اقلام غذایی نیاز پیدا شد. در آن دوره، رشد بخش کشاورزی و صنعت غذایی اتفاق افتاد و ما توانستیم در آن دوره، انواع مواد غذایی را تولید و تامین کنیم.

*در سال ها و دهه های بعدی، چگونه به برند سازی توجه کردید و از چه سالی شرکت بهروز به یک برند تبدیل و رقیب شرکت های دیگر شد و از بازار سهم گرفت؟

-من از روز اول تا زمانی که فعالیت می کردم بیش تر به حوزه های فرهنگی و ارتباطی توجه داشتم. برند شدن شرکت از همان سال های زمان جنگ شروع شد. اصولاً در بازار کشورهای غربی، رقابت شرکت ها بسیار تنگاتنگ و اثرگذار است، اما در کشورهای شرقی، من از همان اول با شرکت های دیگر سعی می کردم رفاقت داشته باشم و رقابت در مرحله دوم بود. چون به اندازه کافی، بازار مصرف داشتیم.

وقتی اولین مرکز تحقیقات صنایع غذایی را در بخش خصوصی ایجاد کردم، در این مرکز محصولات شرکت های مختلف را به عنوان یک کار علمی بررسی می کردیم. اگر کالای نامناسبی تولید می کردند بدون جنجال و بی آبرو کردن شرکت تولید کننده، به طور دوستانه می گفتیم محصول شما فلان کیفیت را ندارد، حتماً فراموش کرده اید و از این به بعد رعایت کنید.

«صفحه اقتصاد» در همین چارچوب با بهروز فروتن (کارآفرین، بنیانگذار شرکت صنایع غذایی بهروز  و موسس برند بهروز) داشته است، الزامات موفقیت در صنعت غذایی ایران

بهروز فروتن (کارآفرین، بنیانگذار شرکت صنایع غذایی بهروز و موسس برند بهروز)

*در سال 1390 جنابعالی شرکت بهروز را فروختید و مالکیت منتقل شد و از طرفی، در شرایط فعلی، قدرت خرید مردم پایین آمده. جنابعالی در سال های اخیر به عنوان مشاور و صاحب نظر در حوزه غذایی فعالیت داشته و دارید.

در همین شرایط فعلی و با مشکلاتی که وجود دارد، به نظر شما صنایع غذایی چگونه می توانند به فعالیت خودشان ادامه بدهند و کیفیت را هم مورد توجه قرار بدهند؟

-البته من این شرکت را واگذار کردم و به طور کلی فروش باید با رضایت باشد، یعنی فقط در همین حد بگویم که وقتی فروش با اجبار باشد یک بحث دیگر است. در مورد سوال شما باید بگویم چه شرایط خرید خوب و چه نامناسب باشد و چه مردم بخرند و چه نخرند، یک موضوع همیشه در صنعت غذا مطرح بوده و آن هم کیفیت است.

شرکت های حوزه غذایی، باید دست از کیفیت برندارند. دوم این که میزان تولیدات خودشان را افزایش بدهند و فرضاً اگر قرار است 100 عدد از یک محصول تولید کنند و به ازای هر عدد آن 10 تومان سود کنند، در حد 200 عدد تولید کنند ولی 5 تومان سود ببرند.

حقیقت، تلاش کنند که بازار، اشباع شود و بازار، قیمت را تعیین کند و نه صنایع. ما باید اینقدر تولید محصول داشته باشیم که بازار تعیین کننده قیمت محصول باشد. معمولاً در زمان کمبود کالا، قیمت ها تکلیفی می شود، اما وقتی وفور کالا باشد، بازار راه خودش را پیدا می کند.

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان